ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی

تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی

در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق

هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی...

 

امروز ۲۰ مهر روز ملي لسان الغیب؛ شمس الدين محمد حافظ شیرازي است ، روزي براي بزرگداشت فردي كه بيانگر دردها و التيام هاي ناگفتي است . حافظ اين سخن سرايي از سخن سرايان ضمیر ناآگاه ایرانی كه قرنها و قرنها مانايي شان ادامه دارد چون حرفشان تمام نشدنی است . او از عشق پاك مي گويد و حرف مردم را مي زند نه حرف خويش را و يا بهتر است بگوييم حافظ از جنس مردم است و حرفش حرف آنها . چه لذت بخش خواهد بود براي كسي كه صدها سال جسمش زير خاك است اما سخنش حتي در خصوصي ترين بخش هاي زندگي معنوي و دنيوي مردم حضور دارد ، مگر نه اين است كه او از لذت روحي و از آستان دوست گفته است و از مهرباني ها و از هجران پرده ها به تصوير كشيده است و آيا اين چنين آدمي فراموش خواهد مي شود ؟!! مگر نه اين است كه هر آنكه جانب اهل نظر نگه دارد، ماندگار خواهد شد . شمس الدين محمد از لحظات پر تپشي مي گويد كه ميراث مشترك همه بشر است ، از مهرباني و آرامش و دوست داشتن . او از روزهايي مي گويد كه نسل ايراني در روزهاي سخت اشغال تنهايي هاي زجر آور خود را با عشق سپري مي ساخت . لسان الغيب از كلام حق مي گيرد و كلام خود را آگنده از تمناي جان مي سازد و به هم نوعان خود هديه ارزاني مي دارد . آري او همان مولانا است و او همان فردوسي ، همان خيام ، همان سعدي ، همان رودكي است و همان همه آدم هايي است كه دل در گرو رحمانيت و وحدانيت دارند و سخنشان معرفت است و حكمت . او سخنش دلها را شيفته مي كند و بيانش رنج ها را مي كاهد چون او يك انسان تمام عيار آزاده است وهمانطوري كه وجه امتياز انسان از حيوانات قوه‌ي ادراك و وجه امتياز انسانها از يكديگر ملكات و فضائل اخلاقي است، وجه امتياز دانشمندان و طبقه‌ي راقيه آزادي فكر است و حافظ را از آزاد انديشان مي توان به شمار آورد . او از آن ممتازان است كه از شكل ديوي كه ساير افراد بشر روي ديوار كشيده‌اند نمي‌ترسد و براي فكر خود حدود و ثغوري قائل نيست . او با آناني كه با اصرار نامعقولي مي خواهند طبقه‌بندي شوند فرق دارد ، او با افرادي كه آزادي شخصيت زجرشان مي‌دهد و مي‌خواهند در قالبهايي در آيند تفاوتي فاحش دارد . و اين تمايل طبيعي افرادي از اين دست ، عده اي را بر آن داشته كه براي انديشه ناب حافظ حصاري بسازند و براي روح بلندش قالبي جمودي بيافرينند. عده اي خواسته اند او را شيعه يا سني بدانند ، صوفي نام نهند و. . . اما بايد گفت : حافظ شيعه نيست، سني نيست‌، صوفي نيست؛ ملامتيه نيست، متدين نيست، بي‌دين نيست، حافظ حافظ است. آري حافظ فرق دارد و در مكاتب طبقه اي نمي گنجد .انديشه‌گري او پرواز فكر و روحش را در شريعت، طريقت، الحاد و سيستمهاي فلسفي و صوفي‌گري ساكن نمي كند . حافظ در آزادگي، وارستگي، حريت ضمير و پاك بودن يك قهرمان است و براي علو مقام انساني در وادي كلام تاخت و تاز مي كند . نامش مانا 

===============

سيامك صحافي

زئيس بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز