برت فراگنر؛ سالها کاوش و تحقیق در فرهنگ و تاریخ ایران

سیامک صحافی*

برت فراگنر، ایران‌شناس اتریشی‌‌تبار دو روز پیش دارفانی فانی را وداع گفت . نام وی را شاید بتوان در صدر ایران‌شناسان معاصر نشاند. کمتر کسی چون او را می‌‌توان آشنا با روح و روان فرهنگ ایرانی یافت.

برت فراگنر تحصیلات دانشگاهی خود را در سال ۱۹۶۰ در رشته‌ها‌ی شرق‌شناسی، ترک‌شناسی، عرب‌شناسی و ایران‌شناسی، و نیز قوم‌شناسی و اسلاوشناسی در دانشگاه وین آغاز کرد. وی در اواسط دهه‌‌ی ۱۹۶۰ به مدت یک سال به تهران رفت و نزد ایرج افشار، شیرین بیانی، جعفر محجوب، ذبیح‌الله صفا، پروفسور شهیدی و منوچهر ستوده آموزش دید. وی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ از سوی وزارت آموزش و پرورش اتریش در یک مدرسه فنی تهران مسئول هماهنگی برای آموزش زبان آلمانی شد.
"تاریخ شهر همدان در شش سده‌ی نخست هجری" عنوان پایان‌نامه‌ی دکترای فراگنر بود که در سال ۱۹۷۰ به دانشگاه وین ارائه شد. وی تا اتمام رساله‌ی فوق دکترای خود به مدت هفت سال به تدریس در دانشگاه و سفرهای علمی متعدد به لبنان و تهران مشغول بود. "ادبیات خاطره‌‌نویسی به مثابه منبعی در خدمت تاریخ نوین ایران" عنوان رساله‌ی فوق دکترا بود که در سال ۱۹۷۷ به پایان رسید و در سال ۱۹۸۰ انتشار یافت.
فراگنر تا سال ۱۹۸۹ در مقام استاد رشته‌ی ایران‌شناسی در دانشگاه‌های وین، فرایبورگ، برلین، برن به تدریس پرداخت و سپس از تا سال ۲۰۰۳ کرسی استادی ایران‌شناسی را در دانشگاه بامبرگ آلمان عهده‌دار بود. از سال ۲۰۰۳ تا اول ژانویه‌۲۰۱۰ ریاست انستیتوی ایران‌شناسی فرهنگستان علوم اتریش به او واگذار شد.

وضعیت ایران‌شناسی در دانشگاه‌های اتریش و آلمان

فراگنر در مراسم وداع خود در دانشگاه بامبرگ در سال ۲۰۰۶ طی سخنانی از گذشته آکادمیک خود گفت. اینکه شرق‌شناسان وین هر کس را که به مسائل معاصر ایران می‌پرداخت سطحی می‌پنداشتند و وی را سرزنش می‌کردند. یک استاد شرق‌شناس به فراگنر که علاقه بسیار به آموختن زبان فارسی نوین داشته است گفته بود: «ما شرق‌شناسان زبان‌شناس و ادبیات‌شناس هستیم و نه یک طوطی».
فراگنر که نگاهش معطوف به مسائل ایران معاصر بوده است به دانشگاه فرایبورگ می‌رود که به گفته‌ی خودش «نسیمی تازه در آن می‌وزید». ولی در بیشتر این دانشگاه‌ها ایران‌شناسی جایگاهی شوربخت میان دو قطب پژوهش در زبان‌های باستانی هند و اروپایی و اسلام‌شناسی یافته بود، به طوری که ایران‌شناسی بیشتر یک حوزه‌ی فرعی از اسلام‌‌شناسی بوده است.
از نظر فراگنر یگانه کرسی ایران‌شناسی که به فرهنگ ایران مدرن می‌پرداخت، در بامبرگ بود که تا امروز این ویژگی خود را حفظ کرده است. وی گفت که شرق‌شناسی دانشگاه بامبرگ با اتکا به سه زبان عربی، فارسی و ترکی زمینه‌ای مطلوب برای پژوهش در علم فرهنگ‌شناسی و ادبیات و دین‌شناسی و شاخه‌های فرعی مانند تاریخ هنر و معماری اسلامی فراهم کرده است. فراگنر خود به زبان‌های فارسی (از جمله دری و تاجیک)، انگیسی، عربی، فرانسوی، روسی و ترکی (از جمله ترکی عثمانی) تسلط داشته و با زبان‌‌های آذری، ایتالیایی، چک و ازبک نیز آشنایی دارد.
بی شک ۵۰ سال پژوهش در فرهنگ و تاریخ یک سرزمین، پژوهشگر را به مرتبه‌ای از شناخت روح و روان مردمان این سرزمین نیز می‌رساند، به گونه‌ای که قادر به درک آن است. پژوهش در ساختارهای درونی و نگاه از سکویی بیرونی به فرهنگ ایران شرقی به نگرش برت فراگنر در باره هویت ایرانی وزنه‌ای واقع‌بینانه و هم‌زمان بحث‌انگیز می‌تواند بخشیده باشد. در پی نگاهی می‌افکنیم به برخی نظرات وی درباره تاریخ و فرهنگ ایران در مصاحبه‌ای که او با ویژه‌نامه "اشپیگل" داشته است.

یرانیت در منطقه چیزی شیک بود

فراگنر معتقد است، ایرانیان باستان در فکر دینی خود اصالتی خاص داشته‌اند و این فکر را به فراسوی مرزهای خود پراکنده و سرزمین‌های همجوار را تا اندازه‌ای از خود متأثر ساختند. برای مثال تضاد "خیر و شر" که اصالت و منشاء کاملا ایرانی دارد و به طور کلی این ایرانیان بودند که "شیطان" را ابداع کردند.
از نظر فراگنر، در دوران باستان، برای سرزمین‌های همجوار امپراتوری هخامنشی، هر چه ایرانی بود "شیک" محسوب می‌شد. اسکندر نیز جایگاه این سرزمین و پادشاهی آن را دریافته بود و به همین دلیل در سلسله‌های پادشاهی پس از وی، زیر لوای زبان یونانی، فرهنگ ایرانی به سمت غرب نفوذ کرد. ولی سنت این پادشاهی هخامنشی به دوره‌های بعد انتقال نیافت. در واقع امپراتوری آنها و نظام حقوقی آنها به تاریکی‌های فراموشی تاریخ پیوست. حتا در شاهنامه فردوسی نیز که یکهزار سال بعد نوشته شد، تقریبا سخنی از آنها در میان نیست.برخی ایرانی‌ها معتقدند که کوروش دوم با سنگ‌نبشته‌ای استوانه‌ای که از او بر جای مانده، پیشتاز حقوق بشر بوده است. درستی این نظر از نگاه فراگنر مورد تردید است، زیرا وی حقوق بشر را بیشتر یک مفهوم مدرن می‌داند. فراگنر می‌گوید: «با این افراد من بارها به بحث نشسته‌ام. طبیعی است، داشتن نیاکانی پرقدمت غرورآفرین است. ولی آیا ما نیز امروز باید به ژرمن‌ها افتخار کنیم و ایتالیایی‌ها به رُمی‌ها و فرانسو‌ی‌ها به گالیایی‌ها؟».

جان‌بخشی به هویت "ایرانی" به دست ایلخانان مغول

هویت "ایرانی" اما به سلسله‌‌‌ای بازمی‌گردد که اصلا تباری ایرانی نداشته است‌، و آن ایلخانان مغول است. هنگامی که اروپا در سده‌های میانه به سر می‌برد، یعنی ۶۰۰ سال پس از فروپاشی پادشاهی ساسانی، این ایلخانان مغول بودند که از شهر تبریز بر سرزمینی گسترده حکم می‌راندند. هم آنها بودند که واژه باستانی "ایران" را بار دیگر زنده کردند.
ایلخانان بخش جنوبی سرزمین گسترده‌ی زیر فرمانروایی خود را "ایران" نامیدند و به سیاق سلسله ساسانی، خود را پادشاهانی ایرانی خواندند. ایلخانان اهمیت وحدت ارضی و ثبات سیاسی ایران را دریافتند و بدین سان نخستین زمینه‌‌‌های شکل‌گیری هویت "ایرانی" را فراهم ساختند. فراگنر می‌گوید که در آن زمان مسئله بر سر ریشه‌های آریایی انسان‌ها نبود. ایرانی فقط کسی نبود که برخاسته از سرزمین‌های باستانی ماد و فارس بوده باشد. ایرانی هر آن کسی بود که به فارسی روان سخن می‌گفت. در آن هنگام زبان فارسی زبان مراودات تجاری و حمل و نقل در کل قلمرو پادشاهی بود؛ از آناتولی گرفته تا قفقاز و آسیای مرکزی و سراسر هند، جملگی به این زبان سخن می‌گفتند.

فردوسی و هویت ایرانی

ابوالقاسم فردوسی با اثر جاودان خود، "شاهنامه"، حس و آگاهی ملی را در میان ایرانیان برانگیخت. این اثر جزو گنجینه‌ی فرهنگی، ادبی و ملی ایران محسوب می‌شود. فردوسی در قالب بیش از ۵۰ هزار بیت شعر ایرانیان مسلمان را با نیاکان‌شان آشنا ساخت. به گفته‌ی فراگنر، در شاهنامه چیزی با رنگ و بوی اسلامی نمی‌توان یافت، ولی این اثر ناقض موازین اسلامی هم نیست. از آنجا که وی از دوران پیش از اسلام سخن می‌گوید، زبانش نیز یک زبان پاکیزه فارسی است و همین امر شاهنامه را به یک شاهکار زبانی و ادبی بدل ساخته است. از نظر فراگنر این اثر تأثیری غیرقابل توصیف بر فرهنگ و هویت ایرانی گذارده است.

عرفان تشیع را وارد هویت ایرانی کرد

در کنار شعر و ادب، باید از دو عنصر دیگر نیز نام برد که هویت ایرانی را تشکیل می‌دهند: اسلام و عرفان. از نظر فراگنر، این عرفان بود که نقشی مهم در تثبیت مذهب تشیع در ایران ایفا کرد.
فراگنر در توضیح عرفان می‌گوید: «عارفان تفسیر و تبیین خود در اجزای جهان را آنقدر می‌چرخانند تا بالاخره به خدا برسند.» از نظر وی، متألهان و شعرای ایرانی نیز غیر از این نکردند. تا پیش از تثبیت شیعه در ایران، شعرا در طول سده‌ها زبانی رازناک و نظامی از استعاره‌ها را در نظم ادبی ابداع کردند؛ و همین امر چنان شور و خلسه‌ای عرفانی در ایرانی‌‌ها می‌افکند که تا امروز ادامه دارد.
فراگنر می‌‌افزاید: «از نظر ایرانی‌ها روند پیوستگی ‌فرهنگی را در همین امر باید جست. اینکه آنها می‌گویند: "این را فقط ما می‌توانیم"، درست می‌گویند. این سنت قدیم شعری را باید واقعا ایرانی دانست».
این ایران‌شناس اتریشی برخلاف حوزه سیاست، نگاهی امیدوارانه به سرزمین ایران داشت و می‌‌گفت، ایران سرزمینی است که در کل منطقه خاورمیانه و نزدیک «بزرگترین امکانات را برای مدرنیزه شدن دارد، از جمله جامعه مدنی، سطح بالای آموزش، آگاهی عمومی».
فراگنر از جنبش دمکراسی‌خواهی و نهضت قانون اساسی مشروطه نام می‌برد که بیش از ۱۰۰ سال پیش ایران را به پیشتاز منطقه بدل ساخت. از نظر وی، در مقایسه با کشورهای منطقه، فکر آزادیخواهی در میان اقشار گوناگون ایران ریشه‌هایی عمیق‌تر دارد. یادش گرامی و روانش آرام

* رئیس انجمن تاریخ و میراث ایرانیان

◀️ نماینده حق اظهار نظر در همه موضوعات کشور را دارد اما ......

 

برادر ارجمند جناب آقای سید کاظم موسوی نماینده مردم شریف اردبیل ، نمین ، سرعین و نیر در مجلس شورای اسلامی

با درود فراوان 

👈 سالها پیش با شما یک نشست داشتم و دیگر خدمتتان نبودم پس اگر حرمتی برای این نشست قائل باشیم و در ارتقا فکری هم بخواهیم نقشی داشته باشیم و بخواهیم مسیر نبوی و طریق امامان معصوم را برویم باید به هم معروف کنیم و نهی از منکر را فراموش نسازیم . شما چند روز پیش سختی گفته اید که برای خود من بسیار جالب و در عین حال عجیب بود . هر کسی به فکر آلت موسیقی و امیال شخصی است از مملکت برود .... عجیب است عجیب !!!!!  شما نماینده شهری هستید که دو نفر از شهروندان  آن چهره های مهم و تاثیر گذار در موسیقی فاخر ایران که دست بر قضا میراث معنوی بشریت نیز می باشد ، هستند حضرات اساتید نصرالله خان ناصح پور که در حال حاضر به هماره استاد جانم عسکری فراهانی تنها میراث دار اصیل و معلم امین این سرمایه جهانی کشور هست و رامبد صدیف یکی از نامدارترین هنرمندان موسیقی ایران و همچنین چهره های دیگری مانند روانشاد ناصر خان چشم آذر آهنگساز نامدار معاصر  و خیلی از هنرمندان دیگر پس  انتظاری که از شما می رود این است که ضمن تقویت فضای فرهنگی شهر باستانی اردبیل ،  جامعه فرهنگی کشور را نیز مورد حمایت قرار داده و ضمن تقدیر از مفاخر فرهنگی هنری ، شرایط توسعه هنر را نیز فراهم کنید که با چنین اظهاراتی ، دل چرکینی به ما هنرمندان و خوشه چینان هنر فاخر موسیقی ارزانی می‌دارید . اردبیل شهری مقدس است و کسی بر فضای معنوی این شهر از صدها سال گذشته شکی ندارد اما لازم است بدانید که موسیقی فاخر نیز در قداست دارالارشاد اردبیل سهمی مهم و بنیادین داشته است . نغمه های معنوی این شهر و در راس آن استاد زنده یاد سلیم موذن زاده اردبیلی همگی بر پایه ردیف جامع آوازی ایران استوار است و فرمایش شما تمامی این تلاشها و رنج های دوران چند هزار ساله را زیر سئوال می برد . 

🌿 جناب آقای موسوی 

👈 بدون شک یک نماینده مجلس حق اظهار نظر در همه موضوعات کشور را دارد اما بدون شک یک نماینده این حق را ندارد که بر طبل جدایی و تفرقه بکوبد و ارائه طریق نماید مبنی بر اینکه هر کس فلان چیز را نمی خواهد می تواند برود !!!! چنین حرفی نه در شریعت مقدس نبوی وجود دارد نه در رهنمودهای پیر جماران  ، نه قانون اساسی و نه منویات رهبری فرزانه انقلاب و باید عرض کنم از شما انتظار بیشتری داشتم چون لباس پیامبر  بر تن دارید و پیامبر دشمنان قسم خورده خویش را بخشید و بر آنها صلح و آرامش ارزانی داشت اما متاسفانه شما در شرایط سخت کشور حرفی زده اید که جز رنجش نتیجه ای نداده است . آیا نمی دانید که بیشتر مسلمانان دنیا با آوای ملکوتی شیخ رحیم موذن زاده اردبیلی دلهای خود را جلا داده و می دهند و این آوا در روح الارواح مایه بیات ترک است ؟! آیا نمی دانید ربنای استاد زنده یاد محمدرضا شجریان دلهای فراوانی را در سفره های افطار کبریایی نموده است و می نماید و این اثر در مثنوی مایه افشاری  کی باشد ؟! آیا نمی دانید که موسیقی فاخر ایران میراث معنوی برجا مانده از هزاران سال است ؟! آیا نمی دانید منقبت خوانی های سلطان الذاکرین زنده یاد استاد سلیم موذن زاده اردبیلی که دست بر قضا میراث معنوی کشور نیز است همگی بر پایه ردیف جامع موسیقی آوازی می باشد ؟! آیا نمی دانید نغمه های اوایل انقلاب و دوره دفاع مقدس همگی بر اساس موسیقی فاخر ایران ساخته و پرداخته شده است ؟! آیا نمی دانید موسیقی فاخر ایران که شامل ردیف های آوازی و سازی ، عامیانه و نواحی دارای اعتباری بیشتر از همه چیز در نظر گاه مردم است ؟! آیا نمی دانید موسیقی درست و پایه دار  برای روح و  ایمان آدمی از  واجبات است ؟! آیا نمی دانید که وظیفه یک نماینده جذب عامه و خاصه مردم است نه راندن آنها ؟! و  کلی پرسش دیگر دارم که این مقال را گنجایش آن نیست اما باید عرض کنم که از شما انتظاری فراتر اینها دارم و از شما خواهش دارم برای حفظ حرمت لباس ، حراست از کیان نمایندگی شهری که مأمن دانایان و فرزانگان ارزشمندی چون شیخ صفی الدین اردبیلی ، علامه محقق اردبیلی ، ملا محمد شریف صحاف العلما اردبیلی ، دکتر جابر عناصری ، استاد نصرالله خان ناصح پور و .... است ، از محضر تمامی مردم شریف ایران سرفراز اسلامی اعتذار بطلبید و مطمئن باشید که اعتراف به خطا مرتبه ای دو چندان به شما خواهد بخشید . برادر ارجمند جناب آقای موسوی در آخر باید عرض کنم حقیر افتخار این را داشته و دارم که بهترین دوران عمر خویش را در مکتب اساتید شرافتمند موسیقی و حکمت سپری کرده ام و بر این گذران عمر خویش بسیار هم می بالم و آرزو دارم که الباقی آن را نیز خدمتگذار هنر و اهل هنر باشم  


سیامک صحافی

موسیقی شناس ، مدرس ردیف موسیقی آوازی و رئیس انجمن تاریخ و میراث ایرانیان