Traditional Iranian Arts _ 46 _ Kerman Carpet - The Spiritual Heritage of Humanity

*Siyamak Sahafi

Kerman carpets are one of the traditional classifications of Persian carpets. Kerman is both a city and a province located in south central Iran, though the term sometimes describes a type which may have been made elsewhere. Kerman rugs are prized for a wide range of designs, a broad palette, use of natural dyes and fibers, great tensile strength and abrasion resistance, and expert color combinations. Typical manufacturing used an asymmetrical knot on cotton foundation, but rare examples include silk or part silk piles, or silk foundations with wool pile.

Designs and motifs of the Kerman region

Because of the tremendous demand for rugs produced in Kerman and the complex demographics of this demand, a surprising variety of styles and designs were produced. Some Kerman rugs were woven explicitly for monied buyers from the West, some for local consumers with very different tastes

Damask Rose is the most popular motif in Kerman rug designs, particularly in "Sabzikar Ravar" and "Gol Sorkhi" (Red Rose) rugs. Other well-known motifs are "Ghab Ghora'ani", "Setooni", "Ghabi", "Kheshti", "Saraam Atiyeh", "Jangali", "Shekargah" and "Lachak-Toranj". Kerman antique carpets often use the Toranj motif border of margins and narrow lines. Floral patterns woven into Kerman carpets in the 19th century are derived from the patterns of Kerman shawls, also made in Kerman at this time

A distinct variation of Kerman carpets is the Lavar or Ravar Kerman. These carpets were produced in Ravar village next to Kerman city in the northern region and are known particularly for their fine weave and elegant, classically derived design of allover and central medallion formats. Most Ravar or Lavar Kerman carpets include a signature, either that of the weaver or the person for whom the carpet was woven

Vase carpets, a type of Kerman rug distinctive of the 16th and 17th centuries, are characterized by an allover pattern of stylized flowers and oversized palmettes with vases placed throughout the field

Kerman carpets of the 18th century and later very often use "lattice" patterns, with the central field divided by a lattice design giving many small compartments. A notable illustration is a carpet having belonged to William Morris, now on display at the Victoria and Albert Museum.Later all sorts of designs were made in Kerman, including large figurative ones. The Victoria and Albert Museum in London has a carpet of 1909 with a design copying a painting by the 18th century French artist Antoine Watteau

Modern Kerman rugs, made for western markets, are often woven in gentle and light colors such as amber, pink, and blue-gray. They may employ western patterns, such as stripes and various repetitive motifs, as well as more traditional vase and garden themes, animal shapes, and pictorial designs

Technique

May Beattie has defined seven classes of Kerman carpets and identified a unique structure she called the "Vase technique" characterised by three shoots of weft between rows of knots.[4] The first and third are typically woolen and at high tension, while the second one, at low tension, is normally made of silk or cotton. Warps are markedly displaced and the Persian knot is open to the left. This technique distinguishes Kerman carpets from both the Safavid (1501-1722) and subsequent (1722-1834) periods. Most Persian carpets, in contrast, used the "Turkish knot"

The dye process for Kerman carpets took place while the wool was still in flock and before spinning, allowing for uniform color. The palette for Kerman carpets is as brilliant as it is varied. Tones can range from ivory, blue and magenta to a more golden and saffron cast

History

Kerman has been a major center for the production of high quality carpets since at least the 15th century

By the 17th century Kerman's designers were at their most inventive and their weaving techniques of a sophistication not seen in other parts of the Persian empire. For instance, the weavers had learned to set their looms so that the cotton warps were on two different levels. They then threaded the wool wefts, leaving some tight and others sinuous, giving an immediately recognisable wavy finish to the surface of the carpet

In the 18th century some authors considered the carpets from the province, especially at Siftan, to be the finest of all Persian carpets, partly because of the high quality of the wool from the region, known as Carmania wool. Nader Shah, Naser al-Din Shah commissioned carpets from Kerman.[9] in the 18th century

By the 19th century, the city of Kerman had a long history of urban workshops, very fine wool, master weavers and a reputation for the artistic superiority of its designs

Tourism expert and chairman of the Iranian History and Heritage Association*

هنرهای سنتی ایران _ ۴۵ _ استان کرمان - گلیم شیریکی ‌پیچِ سیرجان

عقیل سیستانی*

پیش از ورود به این تحقیق باید گفت شهرستان سیرجان در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ میلادی) به‌عنوان شهر جهانی صنایع‌دستی در رشته گلیم از سوی شورای جهانی صنایع‌دستی(WCC) ثبت شده است.

شهرِ جهانی سیرجان

فراوانــی مواد اولیه بومی و محلّی و تنوع ایلات و اقوام مختلف در حــوزه فرهنگــی جنــوب شــرق ایــران بخصوص اســتان کرمـان و شهرِ جهانی سیرجان را می‌تـوان به‌عنوان یکـی از دلایـل شـکل‌گیری و گسـترش هنر بافندگی در ایــن حــوزه در نظــر گرفــت کــه باعــث خلــق آثــار منحصر به‌ فردی از پشم و کُرک طبیعی شده است.

با ثبت جهانی گلیم سیرجان در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ میلادی) از سوی شورای جهانی صنایع‌دستی (World Crafts Council به اختصار WCC، معروفیت دستبافته، ‌بویژه نمونه‌هـای بافته شده در منطقه سیرجان، غنـای فرهنگـی و هنری ایـن خطه را دقیق‌تــر در سطح ملّی و بین‌المللی نشــان می‌دهد که انتخاب مادر صنایع‌دستی آسیا و اقیانوسیه از سوی این شورا (در رشته گلیم‌بافی) مرحوم ماه نساء شهسواری پور با سابقه ۱۰۳ سال گلیم‌بافی از استان کرمان و منطقه سیرجان است.

واقع‌بینانه، بعد از ۱۲ سال تحقیقات در دستبافته­ شهری، عشایری و روستایی استان کرمان، باید گفت والاترین هنر این استان، هنر بافندگی است و این استان خالق زیباترین دستبافته‌هاست.

این هنر، شایستگی ارائه هویّت و هنر ایرانی را دارد و بایسته است که استان کرمان در آینده‌ای نزدیک به‌عنوان شهر جهانی دستبافته شهری، عشایری و روستایی نیز ثبت و شناخته شود.

به‌طور کلی، قالی و دستبافته استان کرمان بر سه نوع شهری، روستایی و عشایری ‌بافت تقسیم می‌شود. دستبافته عشایری و روستایی‌بافت اغلب در بین ایلات و عشایرِ مناطق سیرجان، بافت، اُرزوئیه، رابُر، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، فاریاب، منوجان، قلعه‌گنج و رودبار جنوب و دستبافته شهری‌بافت بیشتر در مناطق شهری‌نشین راور، رفسنجان، ماهان، جوپار، کوهبنان، بردسیر، زرند، گلباف و خود شهر کرمان و مناطق تحت پوشش آن بافته شده‌اند.

هدف از طرح این موضوع آن است که در مناطق عشایرنشین، از جمله سیرجان، همان بافندگانی که در گذشته قالی و سایر دستبافته عشایری و روستایی، مانند قالی، خُرجین، جوال، توبره، کشک دان، نمکدان و …، ‌بافته‌اند، در دهه‌های اخیر نیز همان طرح‌ها، نقش‌ها و رنگ‌ها را با همان تبحّر و دانش و حتی بهتر از قبل در بافت گلیم شیریکی‌پیچ و گلیم فرش [۲] صرف کرده‌اند.

درنتیجه، این پتانسیل، ارزش و قدمت در هنر بافندگی عشایری و روستایی استان کرمان، جهانی‌شدن گلیم سیرجان را در پی داشت و امید می‌رود به‌زودی ثبت شهر راور را به‌عنوان شهر ملی و جهانی فرش دستبافت به همراه داشته باشد.

گلیم به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین دستبافته، پیوسته حائز اهمیت است. این دستبافته در استان کرمان دارای تنوع زیادی در طرح، نقش، رنگ‌بندی و تکنیک/ روش بافت است. این دستبافته در استان کرمان به‌صورت گسترده و متنوع هم در جوامع عشایری و روستایی و هم در نقاط شهری بافته شده و مورد استفاده مختلفی قرار گرفته و به تناسب شهرت دارد.

گلیم‌های استان کرمان از نظر تکنیک بافت انواع مختلفی دارند که از میان آن‌ها می‌توان به گلیم‌های شیریکی پیچ اشاره کرده که به لحاظ ظرافت، تنوع نقوش و رنگ و کیفیت از شهرت بیشتر و جهانی ـ این تکنیک بافت ثبت ملی و ثبت جهانی شده است ـ برخوردار هستند.

زیبایی گلیم‌های شیریکی پیچ استان کرمان بیشتر مدیون نقوش دل‌انگیز و رنگ‌های جذاب آن است. این نقوش برگرفته از طبیعت، محیط زندگی و هر آنچه که بافنده‌ی عشایری در اطراف و اکناف خود دیده و تجربه کرده است. به‌مرور زمان در ذهن خلاقش نقش بسته و بر دستبافته‌ها و گلیم‌هایش بافته‌اند.

همان‌گونه ­که پیش‌تر اشاره شده؛ در سال ۱۳۹۶ با توجه به پتانسیل منطقه و حمایت همه‌جانبه بخش‌های دولتی ـ بخصوص وزارت میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری به‌عنوان متولی این هنر ـ و بخش‌های خصوصی و سایر همکارانشان و همچنین مسئولان، هنرمندان و دست‌اندرکاران هنر و صنایع‌دستی استان و شهرستان سیرجان، گلیم سیرجان ثبت جهانی شد و دسترنج بافندگانش بیش‌ازپیش شهره گشت.

با ثبت جهانی گلیم سیرجان در شورای جهانی صنایع‌دستی و راه یافتن این دستبافته ارزشمند به بازارهای جهانی و به‌تناسب توجه و حمایت ملّی و بین‌المللی به چنین هنری، بیش‌ازپیش ضرورت معرفی، نگهداری، ترویج این هنر ارزشمند را به همراه داشت.

معیشت مردم سیرجان بر پایه کشاورزی، باغداری، دامداری، صنعت، ساختمان، معدن، صنایع‌دستی، ‌‌بویژه دستبافته‌ عشایری و روستایی ـ بخصوص گلیم‌بافی و قالی‌بافی ـ و حمل‌ونقل استوار است. هنر گلیم‌بافی یا ‌‌بافندگی، در این شهرستان مختص زنان و دختران است و تجارت آن مختص مردان است.

استان کرمان بر اساس سرشماری ۱۳۶۶ دارای بیست‌و‌هشت ایل در ییلاق و قشلاق، ۴۲ طایفه مستقل در ییلاق و ۴۰ طایفه مستقل در قشلاق بوده و بر اساس سرشماری ۱۳۷۷ با ۳۱ ایل در ییلاق و قشلاق و ۵۸ طایفه مستقل در ییلاق و ۵۵ طایفه مستقل در قشلاق [۳] بیشترین ایل و طایفه را در کشور دارد. این استان بعد از استان فارس، دومین منطقه‌ای است که بیشترین جمعیت عشایری را در خود جا داده است.[۴]

منطقه سیرجان با ۷ ایل و ۴ طایفه مستقل با مساحت ۱۲ هزار ۷۱۹ کیلومتر مربع معادل ۹/۸ درصد مساحت استان را بر اساس تقسیمات کشوری و جمعیتی سال ۹۰ به خود اختصاص داده است. همچنین، بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن (آخرین سرشماری رسمی) در آبان ۱۳۹۵، کل جمعیت شهرستان ۳۲۴ هزار و ۱۰۳ نفر بوده است. (نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۵ استان کرمان، ۱۳۹۸، مرکز ملی آمار ایران).

ایلات و طوایف مهم بافندهِ شهرِ سیرجان

همان‌گونه پیش‌تر اشاره شد؛ منطقه سیرجان هفت ـ در برخی منابع هشت ـ ایل و چهار طایفه دارد. این شهرستان، پهنه جغرافیایی و تاریخی گسترده و عظیمی دارد و یکی از غنی‌ترین مناطق به لحاظ تعدد قوم و تنوع تکنیک بافت دستبافته، طرح و نقش به‌حساب می‌آید.

همین تنوع قوم ـ تُرک، کُرد، لُر، عَرب، فارس و … ـ یکی از ویژگی‌های بالقوه این منطقه تاکنون بوده است. ایلات و طوایف بافنده منطقه سیرجان شامل ایلات افشار، بچاقچی ـ ایل افشار کرمان که در زمان شاه‌طهماسب به این ناحیه کوچانیده شده است، به دو تیره افشار و بچاقچی تقسیم می‌شوند. مرکز بچاقچی‌ها، شهر سیرجان است ـ رائینی، قرائی ـ «ایل قرائی از ایلات قدیمی است که بیشتر در حدود پاریز و بافت سکونت داشته ‎اند. [گمان کنم از بقایای قراختائیان کرمان ـ قرن هفتم ﻫ.ق ـ باشند.]» (باستانی‎پاریزی، ۱۳۸۹، ۶۶۴) ـ، خراسانی، خواجوئی ـ یکی از قدیمی‌ترین ایلات سیرجان هستند که «بنا به روایات معمرین خودشان، اصالتاً عرب بوده‌اند و پس از فتح ایران وارد این کشور [و این منطقه] شده‌اند» (امانی، ۱۳۹۳، ۱۷۶) ـ، لُری و طوایف شول ـ احمدعلی‌خان وزیری در کتاب تاریخ کرمان درباره منشأ طایفه شول متفاوت‌تر از بقیه منابع نوشته؛ «[این طایفه] در غرب و جنوب سیرجان سکونت دارند و چنان می‌نماید که از زمان انوشیروان [ساسانی] به این نواحی کوچانده شده باشند» (وزیری، ۱۳۸۵، ۸۳۳) ـ، آل سعدی و طوایف مستقل میرپاریزی، محمودآبادی و زیدآبادی است.

بر اساس تحقیقات می‌توان گفت؛ ایلات ترک‌تبار افشار و بُچاقچی مهم‌ترین وارثان تکنیک شیریکی‌پیچ در منطقه سیرجان، شهرستان بافت یا به‌طورکلی، استان کرمان، بوده‌اند.

ایل افشار، شاخه‌ای از ایلات ترک است که در گذشته آنان را ترکمن می‌نامیدند. همچنین ماهرترین بافندگان این اقلیم هستند. غنای طرح، نقش، رنگ‌بندی و کیفیت بافت و به‌اصطلاح تجار و بازاریان فرش، «پختگی» دستبافته‌شان قابل‌تشخیص و غیرقابل‌انکار است. بر اساس تحقیق صورت گرفته باید ‌‌گفت؛ افشارها بین ایلات استان کرمان، بیشترین تنوع طرح‌ و نقش را دارند.

پیتر.اف.استون درباره افشارها نوشته است؛ «از ایلات ترک؛ که در گذشته آنان را ترکمن می‌نامیدند. مردمان این ایل در ترکیه، قفقاز و ایران پراکنده هستند. بزرگ‌ترین گروه جمعیتی آنان در کرمان ـ ایران سکونت دارند» (استون، ۱۳۹۱، ۳۶).

ایل بُچاقچی ـ پیچاقچی ـ دومین ایل معروف و بافنده منطقه سیرجان، بعد از ایل افشار، محسوب می‌شود. متأسفانه اطلاعات دقیقی از منشأ و زمان کوچ بُچاقچی‌ها، به کرمان و منطقه سیرجان، در دست نیست. اگرچه در میان اسناد تاریخی، نقل‌قول‌های مختلفی درباره ایشان آورده شده است؛ برخی آنان را از ایل افشار جدا ندانسته و معتقدند، بعضی در زمان شاه‌‌طهماسب و تعدادی در زمان نادرشاه به کرمان کوچ داده شده‌اند و … . [۵]

بافندگی در شهرِ جهانی سیرجان

همانگونه پیشتر اشاره شد؛ منطقه سیرجان، یکی از مناطق مهم و معروف عشایرنشین/ ایلیاتی‌نشین (ایلیاتی‌باف) ـ در کنار شهرستان‌های بافت، رابُر، اُرزوئیه، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، منوجان، فاریاب، قلعه‌گنج و رودبار جنوب ـ استان کرمان است. این منطقه، به لحاظ تولید دستبافته، به سه گروه دستبافته گلیم‌بافی/ گلیمینه/ تخت‌باف، دستبافته قالی‌بافی/ فرشینه/ پرزباف و دستبافته ترکیبیِ گلیم‌بافی و قالی‌بافی/ گلیم‌فرش/ گلیم برجسته/ گلیم گل‌برجسته/ گلیم قالی‌بری تقسیم می‌شود. تکنیک/ روش گلیم‌باف ایلات منطقه نیز، به‌لحاظ شیوه بافت، به سه گروه ساده‌باف یا پودگذاری، پیچ‌باف یا پودپیچی و ترکیبی یا گلیم‌فرش تقسیم می‌گردد. گروه ساده‌باف یا پودگذاری نیز شامل تکنیک‌های پود نما، تک‌قلاب، جفت‌قلاب، پود معلق، پود اضافه و چاک‌دار (این تکنیک کمتر در دستبافته استان کرمان و منطقه سیرجان به‌کار رفته است) می‌شود.

از گروه پیچ‌باف یا پود پیچی به گلیم شیریکی‌پیچ باید اشاره کرد که مشهورترین و متداول‌ترین تکنیک بافندگی در منطقه سیرجان و حومه آن به شمار می‌رود. این تکنیک بافت، ثبت ملی و ثبت جهانی شده است.

بافندگی تقریباً در تمامی ‌ایلات این منطقه از جمله افشار، بُچاقچی، رائینی/ رایینی، قرائی/ قرایی، خواجوئی/ خواجویی، خراسانی، لُری و طوایف شول و آل‌سعدی، مستقل میرپاریزی، مستقل محمودآبادی، مستقل زیدآبادی و طایفه میرپاریزی در هفت نقطه شهری (سیرجان، نجف‌شهر، پاریز، هماشهر، زیدآباد، بلورد و خواجوشهر)، پنج بخش (مرکزی، پاریز، گلستان، زیدآباد و بلورد) و ده دهستان (چهارگنبد، پاریز، گلستان، شریف‌آباد، بلورد، نجف‌آباد، سعادت‌آباد، ملک‌آباد، زیدآباد و محمودآباد) وجود داشته است و امروزه نیز ادامه دارد.

آبادی‌های اطراف این دهستان‌ها ـ بخصوص چهارگنبد، بلورد و پاریز ـ مرکز ایلات و طوایف بسیاری بوده است. به‌مرور که زندگی کوچ‌نشینی و عشایری دستخوش دگرگونی شد، ایلات مورد اشاره نیز در این بخش‌ها، دهستان‌ها و شهر‌ها، بخصوص سیرجان، اغلب یکجانشین شدند.

تنوع قوم، طرح، نقش، نوع بافت، بافنده و کیفیت غنی و عالی دستبافته در این منطقه قدمت زیادی دارد. اگرچه تاریخ دقیق بافندگی در این منطقه، به‌دلیل عدم وجود فرش رقم‌دار و قدیمی، حتی در یافته باستان‌شناسان ـ به‌دلیل ضایع‌ شدن پشم در گذر زمان ـ غیرممکن به‌نظر می‌رسد، اما مُسلّم است که ارتباط مستقیمی بین زندگی شبانی و گله‌داری با بافندگی وجود داشته است.

تاریخ دقیق زندگی شبانی در منطقه کرمان (مناطق عشایری) نامشخص؛ ولی محرز است که با ورود عرب‌ها (در اوایل ورود اسلام به خاک ایران)، ترک‌ها (در دوره سلجوقی)، لُرها (در دوره تیموری)، افشارها (در دوره‌های صفویه و افشار) و دیگر ایلات مهاجر (در دوره‌های زندیه و قاجار) در آنجا، بافندگی تشدید شده و قبل از آن، بدون شک بافندگی در بین طوایف بومی این منطقه، وجود داشته است.

منطقه سیرجان، یکی از غنی‌ترین مناطق، به ‌لحاظ تعدد قوم ـ ترک، کُرد، لُر، عرب، فارس و … ـ بوده است که در دوره‌های متوالی، به‌دلایل مختلفی، به این منطقه کوچ کرده یا کوچ داده شده‌اند. تعدد قوم، یکی از ویژگی‌های بالقوه این منطقه است؛ به این دلیل که هر ایل و طایفه، آداب، رسوم و فرهنگ خاصی دارند که با دیگری فرق دارد؛ پس هرکدام دستبافته‌اش برگرفته از همین آداب، رسوم، فرهنگ و نگرش است؛ چنان‌که می‌توان گفت؛ تاکنون دستبافته‌های مذکور، آن‌چنان که شایسته و سزاوارش بوده، معرفی نشده‌اند و پژوهش ژرفی درباره ویژگی ـ نام و فلسفه طرح و نقش، سیر تغییر و باور مردم و مهم‌ترین آن، یعنی هویّت ایلات بافنده ـ و تنوع‌شان صورت نگرفته است.

آنچه مُسلّم است این‌که؛ گلیم‌بافی و قالی‌بافی از گذشته در سیرجان وجود داشته و با ورود اقوام مهاجر ـ ایلات و طوایف مستقل از جمله افشار، بُچاقچی، قرائی، لُری، خراسانی، شول و … ـ به این منطقه، تنوع و گسترش بیشتری یافته است.

وضعیت گلیم‌‌بافی در شهرِ جهانی سیرجان

شهرستان سیرجان، هم در داخل و هم در خارج از کشور، شهرت و جایگاه خاصی در تولید و تجارت دستبافته عشایری و روستایی ـ بخصوص در دهه‌های اخیر در گلیم (گلیم شیریکی و گلیم‌فرش) ـ به‌دست آورده است و این اعتبار ریشه در پتانسیل‌های خاص جغرافیای، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی این منطقه دارد؛ همین عامل باعث شده سیرجان در بین شهرهای استان کرمان معروف‌تر و درنهایت جهانی شود.

امروزه تولید و فروش گلیم در منطقه سیرجان و حومه آن جلوتر از دیگر محصولات صنایع‌دستی ازجمله قالی‌بافی، پته‌‌دوزی، ترمه‌بافی، مسگری و … است و در صدر کالاهای صادراتی استان کرمان و شهرستان سیرجان می­باشد؛ به‌نوعی، گلیم سیرجان در صدر کالاهای تولیدی و صادراتی صنایع‌دستی کشور قرار دارد.

گلیم و دیگر دستبافته‌های افشاری و غیرافشاری منطقه سیرجان در دنیا اعتبار و شهرت خاصی دارد. به‌مرور که عشایر در سیرجان و حومه آن تخت قاپو شدند، بالطبع دامداری کمرنگ شد و اغلب زنان عشایر، به هنر گلیم‌بافی اشتغال پیدا کردند.

بیشتر زنان این شهر به حرفه بافندگی و برخی از مردان آن نیز به دادوستد یا دیگر حرف وابسته به هنر بافندگی، ازجمله رنگرزی، دادوستد پشم و کُرک و …، سرگرم هستند.

تعریف گلیم

گلیم؛ قدیمی‌ترین نوع دستبافته و محصولی است که از درگیری تار‌و‌پود پشمی یا تمام پشم و پشم و پنبه به‌دست می‌آید. بیشترین کاربرد گلیم به‌عنوان فرش زیر پا و دستبافته کیسه‌ ای ـ توبره، خُرجین، رکعت، مفرش، نمکدان، خوره، جوال، گاله، کشک دان، قاشق دان، دکارت‌ دان، چیق دان، توشه دان، آینه‌ دان، دست دان و …، سفره، گهواره بچه (اصطلاحاً نعنو یا ننو) و پوشش و تزئین (جُل) حیوان باربر (اسب، قاطر و شتر) بوده است. اگرچه امروزه ـ به شکل مدرن و غیرکاربردی (تزئینی) ـ در خانه شهری نیز به‌کار می رود.

اصطلاح شیریکی پیچ

شیریکی‌پیچ از ترکیب دو کلمه شیریکی/ شیریک و پیچ تشکیل شده که بر اساس تحقیق میدانی، هر بخش دربرگیرنده استدلالی جداگانه است. نام پیچ از بافت پیچ‌گونه این گلیم آمده و عنوانی است که از گذشته به این تکنیک داده شده و تا به امروز نیز گاهی پسوند پیچ یا پیچ‌باف در دستبافته‌ای چون گلیم‌پیچ، کشک‌دان‌پیچ، قاشق‌دان‌پیچ و … در گویش عشایر این مناطق به‌کار رفته و لفظ شیریکی نیز از مفهوم شَریک (کلمه ترکی که افشارها به شَریک، شیریک می‌گویند) و از شریکی/ مشترک‌ کار کردن دو یا چند بافنده در بافت یک گلیم ـ در چند دهه اخیر، بعد از تجاری شدن گلیم (این نوع دستبافته در گذشته فقط برای مصرف خانگی، ایلی و منطقه‌ای استفاده شده) و تغییر اندازه و رواج دستمزدی باف، دو یا سه نفر بافنده  مستقل، برای بافتن یک گلیم، به‌طور شریکی،  بافت آن را برعهده داشته‌اند ـ گرفته شده است.

البته برخی نیز بر این باورند که شیریک از پیچیدن پود به دوُر دو تار به وجود آمده است؛ چون پیچش خامه (نخ‌های رنگی) در بافت شیریکی‌پیچ به دوُر دو تار است، ولی این باور، منطقی نیست؛ به این دلیل که در بافت قالی هم پیچش خامه‌ها، به دُور دو تار چِله است. در گویش محاوره ای برخی از آن به نام گلیم شیرکی پیچ یا گلیم سوزنی هم یاد می کنند.

تنوع دستبافته گلیم شیریکی‌ پیچ

تکنیک گلیم‌بافیِ شیریکی‌پیچ از دیرباز در دستبافته‌هایی مانند گلیم زیرانداز، گلیم روباری/ تزئینی، کناره، توبره، خُرجین، سفره، دمُک‌بند، رکعت، مفرش، نمکدان، خوره، جوال، گاله، کشک دان، قاشق دان، دکارت دان، چپق دان، قرآن‌دان، جادعایی، آینه‌دان، گهواره بچه (اصطلاحاً نعنو یا ننو)، پوشش و تزئین (جُل) حیوان باربر (اسب، قاطر و شتر)، توشه دان، دست دان و کاربردهای امروزی‌تر ازجمله کیف، جادستمال کاغذی، کوسن، رومیزی، رواُپنی، زیرتلفنی و … بافته شده است. امروزه بیشترین کاربرد را در دستبافته، گلیم (زیرانداز)، کناره، سفره، کیف و جا دستمال‌کاغذی دارد.

تاریخچه گلیم شیریکی‌ پیچ

از سرآغاز و تاریخچه بافت این تکنیک در کرمان نیز اطلاعات دقیق و درستی در دست نیست؛ اما مُسلّم است که کاربرد این تکنیک در مناطق عشایری کرمان با کوچ و تبعید ایلات و طوایف ترک ـ افشار و بُچاقچی ـ در دوران صفویه به منطقه کرمان در ارتباط بوده و بافت آن همان روشی است که بیشتر گلیم‌های قفقاز ـ بخصوص قفقاز جنوبی ـ و آسیای صغیر به آن اسلوب بافته می‌شوند.

همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، از تاریخچه بافت این تکنیک در منطقه مستندات و اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما «پارچه‌های کتانی پیچ‌بافی در سوئیس کشف شده که متعلق به دو هزار سال پیش از میلاد است؛ بنابراین می‌توان گفت که در آن روزگاران از این‌گونه بافت استفاده می‌کرده‌اند. بقایایی از منسوجات پیچ‌باف کهن دیگری به‌دست آمده که در پرو، مصر و ایران بافته شده است» (هال، وویوسکا، ۱۳۷۷، ۵۵). در منطقه کرمان نیز، برطبق شواهد، می‌توان گفت، تکنیک مورد اشاره در دوران صفویه با کوچ و تبعید طوایف ترک به این منطقه رواج یافته است، به‌طوری‌که بافت آن، «همان روشی است که بیشتر سوزنی‌‌های قفقاز و آسیای صغیر، به آن اسلوب بافته می‌شود و لفظ ترکی آن «سوماخ» است که به‌ظاهر منسوب است به شهر شماخی قفقاز» (پرهام، ۱۳۷۱، ۹۱).

افشار و بُچاقچی‌های پراکنده در منطقه کرمان، شاخه‌ای از اقوام ترک مناطق مختلف ازجمله قفقاز و آسیای صغیر هستند که در دوران‌ متمادی وارد سرزمین ایران و در دوره‌ای وارد استان کرمان شده و در مناطق بافت، سیرجان، اُرزوئیه و بردسیر پراکنده شده‌اند.

افشارها طی دوران متمادی وارد کرمان شده‌اند، اما قدیمی‌ترین دورانی که از ورود این اقوام نام برده شده، دوران صفویه است. همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد؛ افشار و بُچاقچی ‌مهم‌ترین وارثان این نوع تکنیک گلیم‌بافی در منطقه سیرجان هستند؛ بنابراین، تاریخچه این تکنیک در استان کرمان و منطقه سیرجان، به دوره صفویه برمی‌گردد.

تکنیک گلیم‌بافی شیریکی ‌پیچ

تکنیک گلیم‌بافی شیریکی  پیچ (پیچ‌بافی)، نوعی دستبافته گلیم بافتِ یکروست و از مهم‌ترین و شاخص ترین شیوه گلیم بافی در استان کرمان، بخصوص در مناطق سیرجان و بافت، به شمار می‌رود.

گلیم شیریکی‌پیچ، به‌دلیل پتانسیل تکنیک بافت، ظرافت و غنای طرح‌ و نقش، داشتن هویّت و اصالت بومی، کیفیت و ماندگاری رنگ‌ و مواد اولیه، داشتن ارزش زیباشناسانه بصری، هنری و ارزش افزوده نسبت به گلیم‌های دیگر، از معروفیت بیشتری برخوردار است. این تکنیک، علاوه بر دستبافته گلیم، در بیش‌ترین‌ دستبافته گلیم‌باف ـ ازجمله خُرجین، سفره، توشه‌دان، توبره، مفرش، ننو، رکعت، دست‌دان، جل اسب، نمکدان، جوال، درفش‌دان و … ـ در اغلب مناطق و ایلات سیرجان ـ و برخی از مناطق همجوار که بعضی طوایف مناطق ذکرشده قشلاق‌شان را در آنجا به‌سر ‌برده‌اند ـ کاربرد داشته است.

پیچ‌‌بافی، شاخصه این نوع تکنیک بافت گلیم است. همان‌طور که از نام آن پیداست، نخ‌های رنگی یا خامه‌ها، دوُر دو تار چله ـ با دو نوع پیچش یا گره متن و آبدوزی ـ می‌پیچند و این روند و گردش تا انتهای اصطلاحاً رج با رنگ‌های متنوع، مطابق با نقشه و ذهنیت بافنده، ادامه پیدا می‌کند و پس از اتمام، رویش را مانند قالی‌بافی، پودکشی می‌کنند و با دفتین رج می‎‌زنند و همین روند تا اتمام دستبافته تداوم می‌یابد.

شناخته شده ترین ایلات بافنده شیریکی پیچ در منطقه سیرجان، افشار، بُچاقچی، رائینی و طایفه شول هستند. گرچه تا حدودی خوانین ایل قرائی از این تکنیک استفاده  کرده اند، ولی در چند دهه اخیر تقریباً تمامی‌ ایلات و طوایف ـ بافندگان ـ بافنده روستایی و شهری این منطقه، آن را به‌کار برده‌اند.

از مهم‌ترین طرح‌های گلیم شیریکی‌ پیچ به راه‌راه (محرمات، خطی)، بته‌شاهی، سه‌کله، موسی‌خانی، خشتی، بندی، پنج‌ترنج/ پنج‌‌گل، ترنج جانوری، سه‌ترنج، ترنج محرمات، گلدانی، گلدانی ترنج‌دار، گلدانی جانوری، گلدانی مرغی، گلدانی استکانی، بته‌ای، بابابیگی، ترنج منبری، حِشمت، خوشه‌انگوری، ارگه‌ای، بته‌کتری، شترمرغ، ترنجی، سینی، تلفیقی (ترکیبی) و … باید اشاره کرد.

از مهم‌ترین نقوش این تکنیک به دندان ‌موشی، مداخل، ستاره‌ قلاب/ ستاره‌بادامو، هفت‌رنگ، قُوش، خوشه‌ انگوری، مرغو پشت‌ورو، نگار، دوتِپو، دُمو، گل‌و‌برگ‌دار/ بلگه‌ای، تِرمئو، کلاکو، عَقربو، چُوگون، چهار‌پودو، شایوو، سیبک، گل‌عباسی، زنجیره، ریز‌نباتو، نردبون، چهارگل، شاخ، ماه‌زنجیل، قلاب، گل‌قَمرو، ماه‌سگار، کله‌قوچی، هفت‌هشتو و … باید اشاره کرد.

هریک از این نقوش و طرح‌ها ویژگی‌ نمادینی از سنت، فرهنگ، باور و طبیعت منطقه را در خود دارند ‌و از مهم‌‌ترین عناصر تزئین دستبافته آنجا به شمار می‌روند. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد گلیم شیریکی‌پیچ به کتاب دایره‌المعارف گلیم شهرجهانی سیرجان از همین نویسنده رجوع کنید.)

* دانشجوی دکترای پژوهش هنرو رئیس کارگروه فرش و صنایع‌دستی کمیسیون گردشگری، فرش و صنایع‌دستی اتاق بارزگانی استان کرمان 

نگاهی اجمالی به محموطه های باستانی ایران - ۲۵ - تپه قلعه‌کش

ابراهیم امیرکلایی * 

محوطه باستانی قلعه کش در حاشیه غربی و جنوب غربی روستای قلعه کش بخش دابودشت شهرستان آمل قرار دارد. در مجموع  تعداد 16 گمانه آزمایشی در پیرامون بلافصل محوطه قلعه کش به منظور تعیین حریم در این محوطه زده شد، که علاوه  بر مشخص کردن عرصه واقعی محوطه(17 هکتار)، یافته های بسیار ویژه ای مربوط به ادوار پیش از تاریخی آهن، مفرغ،کلکولتیک بدست آمد که  از جمله آنها می توان به پیکره حیوانی، تدفین انسانی، مجموعه سفالین قابل گاهنگاری نسبی و... اشاره کرد.
رود کتلکش با ورود به یک پیچ از سرعت جریان آن کاسته می شود و احتمالاً کاهش سرعت جریان آب، استعمال و انشعاب گیری از آب رودخانه جهت مصارف کشاورزی را آسان می گرداند و از دوره های مختلف مکانی مناسب برای گروه های انسانی بوده است که در نتیجه استقرار این گونه ها در طول بازه زمانی طولانی، تپه ای را ایجاد کرده است که امروزه در میان دشت هموار منطقه دابودشت به خوبی خودنمایی می نماید و اثری نامتجانس با ساختار طبیعی و هموار منطقه پدید آورده است. تپه در حصار زمینهای کشاورزی است که در فصول مختلف سال به کشت گیاهانی همچون برنج و سبزیجات اختصاص می یابد. چشم انداز امروزی محوطه به گونه ای است که در سطح تپه در طول سالیان متمادی ( به قول برخی از اهالی حدود 100 سال) افرادی بر روی آن در قسمت جنوب و شرق محوطه ساکن شدند و دست به ساخت و سازهای زیاد مسکونی زدند که این امر خود باعث تخریب محوطه طی سالهای متمادی شد. در قسمت شمال و غرب و بخشی از شرق به عنوان مزارع کشاورزی بوده که جهت کشت صیفی جات، سبزیجات و درختان میوه استفاده می شده است.
از یافته های فرهنگی در بررسی های سطحی می توان به  سفالهای پیش از تاریخی و تاریخی که بصورت سفالهای خاکستری تیره و روشن، قرمز ساده و بعضا منقوش و همچنین سفالهای  دوره اسلامی خصوصا سفالهای نوع اسگرافیتو اشاره کرد. قابل ذکر است تعدادی جوش کوره در ابعاد مختلف و تعدادی ابزار سنگی نیز بر سطح تپه یافت شد.
سفال خاکستری تیره و روشن بیشترین نوع سفالهای کشف شده را تشکیل میدهند. تزئینات بکار رفته بر روی سفالهای خاکستری ، شامل نقوش داغدار بصورت خطوط موازی و متقاطع، و همینطور نقوش کنده بصورت خطوط موازی می باشد. این گونه سفالین اکثرا دارای آمیزه ماسه ریز بوده . در بخش غربی تپه سه ظرف سفالین بدست آمده که دو نمونه آن خاکستری بوده است. یکی از ظروف بصورت خاکستری تیره بوده که دارای نقش گندمی افزوده می باشد. نمونه چنین ظرفی در تپه حصار دامغان و در دوره IIIC  گزارش شده است. ظرف سفالین دیگر بصورت خاکستری روشن و از نوع ظروف لوله دار است که شامل یک دسته نیز بوده  ودارای تزئین نقش سوزنی در بخش بالایی بدنه می باشد. یک ظرف سفالین نا متقارن که از لحاظ تکنیک ساخت در سطح بالایی قرار نداشته در کنار تدفین یافت شده قرار داشته است، که این ظرف فاقد هرگونه تزئینی بوده است .
سفال قرمز رنگ یافت شده در این محوطه خود به سفالهای قرمز ساده و منقوش تقسیم می شوند. سفالهای قرمز ساده بیشتر مربوط به سفالهای عصر آهنی و احتمالا تاریخی بوده، یک نمونه ظرف کامل قرمز رنگ در بخش غربی تپه و در کنار ظروف خاکستری ذکر شده یافت شد، این ظرف بصورت کاسه و فاقد هرگونه تزئین و بصورت دودزده بوده است .
گونه های دیگر سفالین یافت شده، سفال نوع آشپزخانه می باشد. این مجموعه سفالین بصورت ضمخت و دارای آمیزه صدف بوده و بیشتر در نزدیکی  سنگچینهای اجاق  یافت شده در گمانه ها ، دیده شده است .
تعدادی ابزار سنگی که همگی آنها  از نوع سنگ چرت می باشد و اکثرا بصورت تراشه بوده  در گمانه ها یافت شد. اکثر ابزار های یافت شده دارای روتوش در دو طرف آنها بوده و همچنین  آثار سیلیکات برروی برخی از آنها نمایان است .
پیکره حیوانی در بخش شمالی تپه یافت شد. این پیکره که یک پا و بدنه آن سالم مانده ، به شکل گاو نر است .
در بخش جنوبی تپه نیز به بقایایی از معماری دوره اسلامی یافت شد. شکل ظاهری این معماری ، شبیه به دهانه یک ورودی با شکل  طاق مانند است.

بخش شرقی تپه و در فاصله 300 متری از آن یک تدفین انسانی  بدست آمد. این تدفین در جهت شرقی-غربی قرار گرفته و سر آن احتمالا بر روی یک تخته سنگی قرار داشته است. این تدفین بصورت چمباتمه ای بوده، طوریکه پاها کاملا بسمت شکم جمع شده ، همچنین انگشتان دست راست برروی دست چپ و زیر سر قرار گرفته است. از اشیائ بدست آمده از کنار تدفین می توان به یک ظرف سفالی خاکستری ساده با گردن بلند نا متقارن،  یک   خنجر مفرغی که نوک آن دقیقا برروی سر اسکلت قرار داشته و انتهای آن بسمت جناغ سینه بوده،  یک  گلوله گلی موسوم به فلاخن در پشت سر تدفین و همچنین دستبندی(احتمالا نقره ای) بر روی یکی از دستهای این اسکلت اشاره کرد. بر اساس برآمدگی پیشانی و لگن آن می توان تشخیص داد که این تدفین متعلق به یک مرد بوده است.ملاک تاریخ گذاری این تدفین بر پایه مقایسه سفالی و نمونه مشابه آن در گوهر تپه بهشهر صورت پذیرفت که در راستای آن، می توان چنین نتیجه گیری کرد که این تدفین متعلق به عصر آهنII می باشد.
لازم به ذکر است یافت یک تدفین انسانی در فاصله 300 متری  شرق تپه باعث پردازش فرضیه های بسیاری نظیر جدایی فضای استقراری از گورستانی در عصر آهن می شود
سفال دوره اسلامی: سفالهای دوره اسلامی یافت شده اکثرا از نوع سفال اسگرافیتو بوده است. اینگونه سفالین دارای نقوش عموما سبز  و سیاه برروی زمینه کرم رنگ بوده و از لحاظ تعداد، سفالهای دوره اسلامی از تراکم کمتری نسبت به دوره های پیش ار تاریخی برخوردار بوده است .

* باستان شناس و سرپرست هیات باستان شناسی قلعه کش

هنرهای سنتی ایران  _ ۴۴ _ زیور سازی ترکمن

فرشید آق قلایی ، محقق هنر

از میان اقوام مختلف ترکمن ها جزء مردمانی بودند که در عین سادگی، کاربرد وسیعی از تزئینات را در فرهنگ خود نشان داده اند.

وجود نقش برجسته ها و گچ بری ها و آثار به جا مانده از گذشته گویای آن است که انسان ها همواره در طول تاریخ خود را با زیورهایی می آراسته اند و استفاده از زیور در انحصار نژاد، قوم یا طبقه ی خاصی نبوده است بلکه همه آنها از هر طبقه ای یا نژادی که بوده اند از پادشاهان و بزرگان گرفته تا طبقات پایین جامعه، از هر چیزی که می پنداشتند مناسب خودآرایی است به عنوان نیازی حتمی بهره برده اند، این آرایش در بسیاری از مواقع، علاوه بر جنبه زیبایی، جنبه مذهبی نیز داشته اند.

به مرور زمان استفاده از زیور به صورت نیتی اجتماعی در آمده و زیورها موقعیت اجتماعی استفاده کننده را مشخص می کردند. از میان اقوام مختلف ترکمن ها جزء مردمانی بودند که در عین سادگی، کاربرد وسیعی از تزئینات را در فرهنگ خود نشان داده اند. در نزد این اقوام استفاده از زیورآلات سه جنبه ی مذهبی، تزئینی و اقتصادی داشته است. ترکمن ها در ساخت زیورهایشان از نقوش متنوعی استفاده کرده اند که از اساطیر و طبیعت پیرامونشان الهام می گیرند.(با توجه به معنا و مفهوم آنها).
بدیهی است که در میان زیورهای موجود در نزد اقوام مختلف زیورهای زنان حجم بیشتری را به خود اختصاص داده است و در این میان زنان ترکمن نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. آنها از کودکی خود را با زیور های نقره و طلا با تزئیناتی از نگین های رنگین می آراستند. امروزه، جلوه و زیبایی این زیورها با تزئینات متنوعشان همچنان مورد توجه بسیاری از هنر دوستان و هنرپژوهان ایران و جهان است، اما استفاده از آن کم کم رو به فراموشی سپرده شده است.
اهمیت استفاده از زیور نزد ترکمن ها علاوه بر جنبه تزئینی و خودآرایی، بیشتر کاربرد مذهبی و همچنین جنبه ی اقتصادی آن به سبب ارزش مادی طلا و نقره بوده است. اساسا ساخت زیورهای ترکمن را نقره تشکیل می دهد، به آن سبب که ارزانتر و آسانتر از طلا بدست می آید و دیگر آنکه معتقدند استفاده از نقره سبب فروتنی می شود.
از دیگر خصوصیات بارز این زیور آلات تولید صدا در هنگام حرکت است که بیانگر جنبه ی سنتی و فرهنگی این زیور آلات است. گفته می شود که ترکیب فلز و سنگ انسان را در مقابل نیروهای ناشناخته حمایت می کند. از این رو هنرمندان زیورساز ترکمن با الهام از این باور در تزیئن سطح زیورهایشان از عقیق و فیروزه و شیشه های رنگی به وفور بهره برده اند.

آنچه هنر زیور سازی ترکمن ها را از هنرهای مشابه آن متمایز می کند، اشکال و نقوش به کار رفته روی این زیور آلات است که برخی الهام گرفته از طبیعت و پیرامون ترکمن هاست که به صورت ساده و خلاصه شده به کار گرفته شده است. آنها روی لباس کودکانشان زیورهایی به شکل تیر و کمان و شمشیر نسب می کردند تا بدین طریق روحیه و شادی و جنگجویی در میان فرزندانشان تقویت گردد. استفاده از زیوری به شکل شاخ قوچ که در نزد ترکمن ها نشانه قدرت است، اغلب به صورت ساده روی بدنه این زیورها تکرار شده است. از موارد استفاده از اسلیمی های تخت روی بیشتر این زیور ها، می توان به شکل های بسیار ساده ای از ماهی، پرنده، زنگوله، انار، پروانه، آدمک، هلال، ستاره و اشکال گنبدی اشاره کرد.

قسمت عمده ای از تزئینات مربوط به برخی از زیورها را سکه های نقره ای تشکیل می دهد. نمونه ای از آن آویزه ای شامل سکه ها و اشکال هندسی است که با حلقه به هم متصل شده اند و برای تزئین، لا به لای موهای بافته قرار می گیرند و به گویش ترکمنی آسیق نامیده می شود.
شکلی از گل لوتوس، گل ذرت، شش پر، هشت پر، ده و دوازده پر روی بدنه زیوری به نام گل یقه مزین به نگین های عقیق است، خودنمایی می کند. از این زیور به جای دکمه روی لباس در قسمت جلوی سینه استفاده می گردد. پوشش مهر و تزئینات مربوط به آن در نزد ترکمن ها اهمیت زیادی دارد، چون فرق بین دختران و بانوان ازدواج کرده را مشخص می کند. ایگمه نیم تاجی مرصع نشان است که روی کلاه بانوان قرار می گیرد و قپه زیوری است که دختران تمام طوایف ترکمن از آن استفاده می کنند و شکل گنبدی و برجسته ای دارد که به پیرامون آن آویزه هایی به شکل ماهی و سکه و زنگوله متصل است.

باید گفت نقره کاران ترکمن به ساخت زیور به حجم زیاد و در اندازه های بزرگ تمایل داشته اند. مثلا برای استفاده از نوعی گوشواره که قولاق نامیده می شود، علاوه بر حلقه ای که از گوش می گذرد، برای جلوگیری از پاره شدن گوش از بندی استفاده می کردند که به دو طرف گوشواره متصل می شد و به بالای گوش می افتاد.
زیورهای گردن زنان و دختران ترکمن که از نمونه های آن می توان به کونجوک و بتو اشاره کرد که علاوه بر جنبه تزئینی، برای دوری از بلایا و چشم زخم و بیماری به کار برده می شد. مثل جای دعا، هیکل، تومار و …

علاوه بر اینها زیورآلات دیگری مخصوص جامه های خود دارند که چانکا نامیده می شود. آنها جامه هایشان را با سکه های نقره و گل های نقره و گل های زینتی می پوشانند و بعضی از اشیای کاربردی نظیر انگشتانه و چرخ نخ ریسی و شانه و … را نیز با نقوش تزئین می کنند.
آرایش اسب که در نزد ایرانیان همواره با اهمیت بوده است. در نزد ترکمن ها اهمیت زیادی دارد، آنها معتقدند که تزئینات روی اسب باید به اندازه ی خود اسب ارزش داشته باشد و به همین سبب در آرایش زین و افسار آن از طلا و نقره استفاده می کردند.

در گذشته ترکمن ها به حفظ سنت های بومی و محلی خود و استفاده از پوشاک سنتی و تزئینات مروبط به آن علاقه بیشتری نشان می دادند و آنها با سفارش ساخت زیورهایشان به زرگران محلی باعث تشویق هنرمندان زیور ساز می شدند و طبیعی است که تنوع و تعدد بسیار زیاد این زیور ها و سفارش های فراوان به کار برندگان آن، سبب جذب افراد بیشتری به این حرفه می شد. اما امروزه استفاده از این زیور آلات کم شده است و زوال روز افزون ساخت و کاربرد زیورهای ترکمن و کاهش تدریجی خریداران و به کار برندگان آنها ادامه ی هنر زرگری ترکمن ها را با مشکل جدی روبرو کرده است. ناگفته نماند که پیشرفت و کاربرد فناوری در میان قوم ترکمن مانند دیگر اقوام بی تاثیر نبوده و زندگی ماشینی و هجوم شهر نشینی باعث شده است تا فرهنگ و سنت بکر این قوم تا حد زیادی دست خوش تغییر شود.
اما واقعیت این است که پیشرفت و رشد فرهنگی در هر جامعه ای با حفظ فرهنگ های سنتی و ارزش های بومی آن جامعه منافاتی ندارد، بلکه برعکس، می توان همگام با تحولات زندگی نوین و شهری به آنها مجال حضوری چشمگیر و اساسی داد.

گفت‌وگوزبا هرا منوچهری هنرمند رودوزی‌های سنتی استان گلستان

الهام از طبیعت ویژگی صنایع دستی هنرمندان گلستانی است

* گفت‌وگو از ابوالفضل آذری، کارشناس روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان

رودوزی‌های سنتی یکی از هنرهایی است که از سالیان دور در ایران موردتوجه واقع‌ شده است. رودوزی‌ها زیرمجموعه‌ای از صنایع‌دستی ایرانی هستند که در سرتاسر دنیا بسیار پرطرفدار بوده و شهرت یافته‌اند. در استان گلستان به دلیل برخورداری از اقوام مختلف می‌توان تولیدات متنوعی از رودوزی‌های سنتی را یافت. زهرا منوچهری یکی از بانوان هنرمند در رودوزی‌های سنتی است که تجلی خلاقیت، ابتکار و هنرش را می‌توان در آثارش که بعضاً دارای نشان ملی نیز است، مشاهده کرد.

در استان گلستان به دلیل برخورداری از اقوام مختلف می‌توان تولیدات متنوعی از رشته‌های مختلف صنایع‌دستی خاص هر یک از اقوام را یافت. هنرمندان صنایع‌دستی جزئی از هویت هر شهر و دیاری محسوب می‌شوند و استان گلستان با ثبت حدود ۳۰ هزار هنرمند از این نظر یکی از گنجینه‌های بی‌بدیل صنایع‌دستی ایران را تشکیل می‌دهد. در این میان بانوان هنرمند، جایگاه ویژه‌ای در صنایع‌دستی استان گلستان دارند و بخش بسیاری از هنرمندان استان را بانوان تشکیل می‌دهند. 

زهرا منوچهری بانوی هنرمند گلستانی است که درزمینه صنایع‌دستی به‌ویژه رودوزی‌های سنتی مشغول به کار است. او که از یازده‌سالگی به فعالیت‌های هنری جذب‌شده است از ۵ سال قبل کارگاه خود را در شهر نوکنده شهرستان بندر گز استان گلستان راه‌اندازی کرد. دو اثر شاخص رودوزی‌های سنتی این بانوی هنرمند دارای نشان ملی است. در ادامه، گفت‌وگو میراث‌آریا را با این بانوی هنرمند گلستانی را می‌خوانید: 

لطفاً خودتان را برای مخاطبان خبرگزاری میراث‌آریا معرفی کنید؟ 

زهرا منوچهری نوکنده هستم اصالتاً از شهر نوکنده در شهرستان بندر گز استان گلستان اما در حال حاضر در شهر گرگان سکونت دارم و در رشته‌های رودوزی‌های سنتی مشغول فعالیت هستم. 

از پنج سال گذشته کارگاه سوزن‌دوزی را با عنوان «کارگاه صنایع‌دستی و هنرهای سنتی ترمه خاتون» در شهر نوکنده افتتاح کرده و مشغول به فعالیت هستم و کارآموزان و علاقه‌مندان به هنر به این کارگاه رجوع می‌کنند. 

اکنون حدود ۲۰ نفر در کارگاهم مشغول فعالیت هستند که از این تعداد ۱۴ نفر به صورت مستقیم در کارگاه و مابقی به صورت دائم و موقت در خارج از کارگاه برای ما فعالیت و تولید می‌کنند. 

در کارگاه ترمه خاتون علاوه بر سوزن‌دوزی‌های سنتی، بافت دومیل و تک میل، تکه‌دوزی، مکرومه‌بافی و تریکوبافی، پولک‌دوزی و منجوق‌دوزی، سرمه‌دوزی آموزش و پذیرش سفارش انجام می‌دهیم. 

یکی از دیگر از تولیدات کارگاه عروسک‌های سنتی منطقه خودمان است که با چوب و پارچه تولید می‌شود. 

این عروسک‌ها به عنوان سنت مادران این سرزمین، با این که در نهایت سادگی و به صورت سنتی تولید می‌شود و در مقایسه با عروسک‌های جدید تنوع ندارد اما به دلیل برخورداری از اصالت و سنت منطقه توجه بسیاری از کودکان را جلب می‌کند. 

تولیداتی که در کارگاه ما با استفاده از این هنرهای سنتی خلق می‌شود از جمله کوسن، روبالشی، رومیزی‌های متنوع در اندازه‌های مختلف، روتختی، تابلو، سرویس‌های آشپزخانه، کار روی لباس‌های مجلسی و خانگی، کار روی شال تخت است که برای این تولیدات سفارش‌هایی را از سایر استان‌های کشور داشته‌ایم که نشان از کیفیت خوب تولید هنرمندان و هنرجویان گلستانی است. 

چگونه به رشته رودوزی‌های سنتی علاقه‌مند شدید و آن را فراگرفتید؟ 

از سن یازده‌سالگی به فعالیت‌های هنری جذب شدم؛ در ابتدا با بهره مندی از زمان تعطیلات فصل تابستان با آموزش دیدن رشته مکرومه بافی یا زنبیل‌بافی به حوزه صنایع‌دستی ورود کردم. 

در ادامه از طریق آشنایان و اطرافیانم با رشته گلدوزی آشنا و به آن علاقه‌مند شدم و این علاقه‌مندی موجب شد تا با افزایش روحیه و پشتکار به سراغ یادگیری این رشته بروم. 

در دوره دبیرستان کلاس‌های طرح کاد در علاقه‌مندی و آموزش صنایع‌دستی، خیاطی و سایر رشته‌ها به‌ویژه برای دختران دارای اهمیت بود و زمینه ورود بسیاری را به رشته‌های هنری فراهم کرد. من نیز با بهره‌مندی از کلاس‌های طرح کاد در دوران دبیرستان توانستم رشته گلدوزی را آموزش ببینم. 

طرح کاد یا طرح کار و دانش طرح و پروژه‌ای در نظام قدیم آموزشی ایران بود که در دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در دبیرستان‌های ایران اجرا می‌شد. در این طرح وزارت آموزش‌وپرورش دانش آموزان دبیرستانی در هر هفته یک روز را به صورت کارورزی و کارهای عملی طی می‌کردند. بیشتر محصلان پسر در کارگاه‌های نجاری، تراشکاری، مکانیکی، کابینت‌سازی و… مشغول به کار می‌شدند و دختران نیز در مدارس خود دوره‌های صنایع‌دستی، خیاطی، بافتنی، کمک‌های اولیه و… را طی می‌کردند. طرح کاد در سال ۱۳۷۳ خورشیدی کنار گذاشته شد. 

برخی تجربه‌ها و همچنین آثار شاخص خود را در حوزه صنایع‌دستی معرفی کنید. 

رودوزی جز یکی از هنرهای اصیل و قدیمی ایرانی است و شامل دوخت نخ‌ها و آرایه‌های رنگی بر روی انواع پارچه (ساده یا طرح‌دار) یا چرم بر اساس طرح‌ها و نقش‌های سنتی به روش‌های گوناگون با ابزار مختلف مانند سوزن و قلاب، برای تزئین پارچه‌ها می‌شود. 

یکی از موفقیت‌های دوران فعالیتم در حوزه صنایع‌دستی کسب نشان ملی برای تولیداتم بود. در سال ۱۳۹۸ با دو اثر رشته گلدوزی در جشنواره نشان ملی صنایع‌دستی شرکت کردم که خوشبختانه موفق شدم با کسب امتیازات لازم برای هر دو اثر نشان ملی را دریافت کنم. 

در طرح «انار خاتون» به عنوان یکی از آثار شاخصم که در این سال نشان ملی را دریافت کرد، سعی کردم با الهام از طبیعت انار را به عنوان یکی از محصولات باغی شاخص منطقه نوکنده با استفاده از رشته گلدوزی به نمایش بگذارم. 

دومین اثر که در سال ۱۳۹۸ موفق به کسب نشان ملی شد طرح «گلستان» بود که در این طرح تلاش کردم زیبایی‌های استانم را با رنگ‌ها و دوخت‌های مختلف طراحی و با گلدوزی اجرا کنم. 

در سال جاری نیز برای شرکت در جشنواره نشان ملی صنایع‌دستی، در رشته گلدوزی طرح «انار باغی» را طراحی و تولید کردم و برای جشنواره نشان ملی صنایع‌دستی ارسال کردیم که امیدوارم این آثار معرف زیبایی‌های استان گلستان باشد. 
در سال جاری نیز طرحی را به نام «انار باغی» را در رشته گلدوزی تولید و به جشنواره نشان ملی صنایع‌دستی ارسال کردم و امیدوارم با این اثر که سعی کردم معرف زیبایی‌های استان گلستان باشد، بتوانم با کسب امتیاز مناسب نشان ملی را دریافت کند. 

آیا در حال حاضر در بخش آموزش فعالیت دارید؟ 

در حال حاضر در حوزه آموزش رشته‌های مختلف صنایع‌دستی فعالیت می‌کنم و حتی هنرجویان علاقه‌مند و دارای استعداد را پس از آموزش برای فعالیت در کارگاه جذب کرده و به کار می‌گیریم. 

بیشتر دوخت‌های سنتی که در اکثر نقاط کشور اجرا می‌شود را در کارگاه ترمه خاتون به هنرجویان علاقه‌مند آموزش می‌دهیم. شاهکوه‌دوزی، بخارا دوزی، پته‌دوزی، پولک‌دوزی، سرمه‌دوزی، تکه‌دوزی، مکرومه‌بافی همچنین رشته‌های بافت مانند دو میل بافی، تک میل بافی از رشته‌هایی است که در کارگاه به هنرجویان آموزش می‌دهیم. 

علاوه بر این برای هنرجویان در هنرستان مائده شهرستان بندر گز نیز آموزش صنایع‌دستی دردو دوره مقدماتی و پیشرفته داشتیم که خوشحالم که از این هنرستان چند هنرجو در کارگاه ما مشغول به فعالیت شده و با آموزش و رفع نقص به دنبال تولید محصولات حرفه‌ای هستند. 

آیا به علاقه‌مندان توصیه می‌کنید در رشته‌های صنایع‌دستی فعالیت کنند؟ 

همیشه از علاقه‌مندان و بانوان می‌خواهم یک رشته هنری در حوزه صنایع‌دستی را آموزش ببینند. به خصوص در رشته گلدوزی و قلاب‌بافی که علاوه بر این که می‌تواند به‌عنوان محلی برای کسب درآمد فرد باشد، با پر کردن اوقات فراغت می‌تواند به لحاظ روحی و روانی و ایجاد آرامش برای افراد اثربخش باشد. 

صنایع‌دستی گلستان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

به نظرم زیباترین تولیدات را در استان گلستان می‌توان مشاهده کرد. آثاری که نشات گرفته از فکر و ذهن بانوان هنرمند این استان، الهام گرفته از طبیعت و نشان‌دهنده روحیه‌ای شاد و تفکرات تولیدکنندگان آن‌هاست. 
در طول ایام فعالیت در رشته‌های مختلف صنایع‌دستی به این نتیجه رسیدم که برای خیلی از افراد علاقه‌مند به صنایع‌دستی اهمیت دارد که صفر تا صد مواد اولیه از مواد طبیعی باشد. استان گلستان به‌دلیل این که در کشت و تولید پنبه، ابریشم، پشم و… سابقه طولانی دارد و این تولیدات در استان از کیفیت بالایی در سطح کشور برخوردار است، مشتریان برای تهیه محصولات هنرمندان استان راغب هستند. 

با توجه به ثبت ملی چند شهر و روستای استان گلستان به‌عنوان شهر و روستای ملی صنایع‌دستی، آیا آیا این اقدام در حوزه صنایع‌دستی و گردشگری تأثیر مثبت خواهد داشت؟ 

قطعا می‌تواند تاثیر گذار باشد. آثار ثبت ملی شده در حوزه‌های مختلف میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی مناطق مختلف در انتخاب مقصد مسافران و گردشگرانی اثرگذار است. ثبت شهر و روستاها با عنوان صنایع‌دستی نشان از اصالت، هویت و فرهنگ آن منطقه است که بسیاری از گردشگران برای تجربه و مشاهده همین اصالت و فرهنگ مقاصد سفر خود را انتخاب می‌کنند. 

تنها ملاک انتخاب شهرها و روستاهای ملی صنایع‌دستی برخورداری از ظرفیت‌های صنایع‌دستی نیست و پتانسیل‌های دیگر مناطق به لحاظ گردشگری و میراث‌فرهنگی نیز در انتخاب این مناطق، دارای اهمیت است و انتخاب چهار روستا و یک شهر استان به عنوان روستاها و شهر ملی صنایع‌دستی نشان از ظرفیت‌های بالای استان و روستاهای استان گلستان دارد. 

به عنوان یک هنرمند انتخاب این شهرها و روستاها را مناسب و متناسب با ظرفیت‌های حوزه صنایع‌دستی این مناطق می‌دانم و قطعا هر فردی خواهان مشاهده و خرید تولیدات دارای اصالت در هر یک از رشته‌های خاص این شهرها و روستاهای ملی باشد می‌تواند در این مناطق آن را یافت. 

بازار صادرات صنایع‌دستی در استان چگونه است؟ 

فعالیت‌هایی در حوزه صادرات صنایع‌دستی از سوی هنرمندان و همچنین حمایت‌هایی از سوی مسئولان صورت‌گرفته است اما تا نقطه ایده‌آل فاصله‌داریم و نیاز است در این حوزه اقدامات جدی صورت گیرد. 

باید مراکزی برای ارتباط هنرمندان و تجار در استان شکل‌گیرد تا افرادی که شناختی از حوزه صادرات صنایع‌دستی ندارند و علاقه‌مند به حضور تولیدات خود در بازارهای کشورهای مختلف هستند و محصولات تولیدی‌شان کیفیت مناسب را نیز برای صادرات دارد، بتوانند به این مراکز مراجعه کرده و با تجار مختلف ارتباط بگیرند و یا راهنمایی‌های لازم برای صادرات محصولاتشان را دریافت کنند. این مراکز می‌تواند به وسیله مسئولان امر ایجاد شود یا هنرمندان با تشکیل انجمن‌ها و تعاونی‌های خاص در حوزه صادرات این هدف را پیگیری کنند. 

این مراکز حتی می‌توانند در مشاوره به هنرمندان برای رفع نقص تولیدات و نزدیک کردن به سلایق مشتری‌های خارج از کشور هنرمندان را یاری کنند. هنرمند باید هدف اصلی و تمرکز خود را بر روی تولیدات محصولات باکیفیت و مطابق سلیقه بازار قرار دهد و درگیر سازوکار صادرات نشود. 

اداره‌‎کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان در سال‌های اخیر با تمرکز بر روی تبلیغات و بازاریابی محصولات صنایع‌دستی و برطرف کردن مشکل فروش محصولات هنرمندان استان اقدامات خوبی را اجرایی کرد. با پیگیری‌های این اداره‌کل از سال گذشته جلسات مشترکی با اتاق بازرگانی گرگان برای توسعه صادرات محصولات صنایع‌دستی هنرمندان استان تشکیل شد و نمایندگانی هنرمندان و اتاق بازرگانی در تلاش هستند تا صادرات را در بخش صنایع‌دستی استان رونق ببخشند؛ امیدواریم با حمایت‌های اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان و اتاق بازرگانی این اقدام تسریع شود. 

آیا حوزه صنایع‌دستی می‌تواند در توسعه اقتصاد کشور تاثیر گذار باشد؟ 

صنایع‌دستی از صنایعی است که تولید آن کاملا بر پایه همت بانوان و در داخل کشور عملیاتی می‌شود و می‌توان آن را نمونه کاملی از تولید ملی دانست. از مواد اولیه تا طراحی و تولید محصولات توسط هنرمندان داخل کشور اجرا می‌شود که این امر موجب خواهد شد این هنر-صنعت تاثیر بسیار مهمی در توسعه اقتصادی کشور داشته باشد. 

علاوه بر تأثیرات اقتصادی حوزه صنایع‌دستی معرف و انتقال‌دهنده فرهنگ و اصالت کشور و اقوام مختلف ایران اسلامی است و می‌توان با سرمایه‌گذاری‌های اندک تأثیرات بزرگی را در انتقال فرهنگ خود به سایر کشورها شاهد باشیم. 

دغدغه اصلی فعالان رودوزی‌های سنتی استان چیست؟ 

بازار فروش یکی از دغدغه‌های اصلی هنرمندان صنایع‌دستی و علی‌الخصوص رشته رودوزی‌های سنتی است. ایجاد بازارچه‌ها و فروشگاه‌های دائمی صنایع‌دستی در نقاط مختلف استان می‌تواند در رونق فروش هنرمندان تاثیر گذار باشد. 
متاسفانه هنرمندان استان گلستان از سال ۱۳۹۸ تاکنون در بخش فروش دچار خساراتی شدند. این خسارات از بروز سیل و آب‌گرفتگی چند شهرستان استان در نوروز ۱۳۹۸ آغاز شد و با شیوع کرونا ویروس افزایش یافت. در این سال‌ها هنرمندانی که نتوانستند خود را با شرایط جدی هماهنگ کنند، باعدم برگزاری بازارچه‌های موقت، جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های ملی و استانی بازار فروششان محدود شد. 

تهیه مواد اولیه یکی دیگر از مشکلات هنرمندان صنایع‌دستی است. متاسفانه بازاری برای تهیه مواد اولیه تولیدات در استان نداریم و بسیاری از هنرمندان مجبورند مواد اولیه تولیدات خود را از سایر استان‌های کشور تهیه کنند. برای تهیه نخ به عنوان یکی از مواد اولیه رشته رودوزی‌های سنتی در استان با مشکل مواجه هستیم و مقدار کمی از آن را می‌توانم در استان تهیه‌کرده و مابقی نیاز را از استان‌های دیگر مانند کرمان، سیستان و بلوچستان و… تهیه کنم که این موارد در کنار یکدیگر موجب سختی کار هنرمندان می‌شود. اما در صورتی که مواد اولیه با قیمت و کیفیت مناسب در استان قابل دسترس باشد قطعا بر روی علاقه‌مندی برای تداوم فعالیت در حوزه صنایع‌دستی و همچنین افزایش کیفیت تولیدات تاثیرگذار خواهد بود. 

هنرمندان صنایع‌دستی در این شرایط سخت و با توجه به مشکلاتی که در چند سال اخیر با آن مواجه هستند مانندعدم برگزاری جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها و…، عدم ثبات قیمت‌ها و افزایش بی‌رویه قیمت موارد اولیه و… نیازمند حمایت هستند. این حمایت‌ها نباید صرفا امهال بازپرداخت تسهیلات و اعطای تسهیلات جدید باشد و باید حمایت‌های مالی بلاعوض برای هنرمندان فعال در نظر گرفت تا آن‌ها بتوانند درراه حفظ این هنرهای فاخر استان و سطح کشور تلاش کنند. 
مسئولانی که برای شیوه حمایت‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند باید شناخت کافی از حوزه صنایع‌دستی داشته باشد و بر مشکلات و دغدغه‌های هنرمندان واقف باشد تا بتوانند بسته‌های حمایتی مناسبی را برای هنرمندان تدوین کنند. 

فروش محصولات شما از چه طریقی است؟ 

فروش محصولات تولیدی کارگاه ترمه خاتون بیشتر با عرضه به صورت حضوری در کارگاه و همچنین فروش اینترنتی است. علاوه بر این برای فروش محصولاتمان در نمایشگاه‌ها جشنواره‌های مختلف نیز شرکت می‌کردیم که متاسفانه با شیوع کرونا این نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها برگزار نمی‌شود. 

صفحه کارگاه صنایع‌دستی ترمه خاتون در شبکه‌های اجتماعی به آدرس @_termeh_khatoon است که در آن محصولاتی نظیر سرویس مبلمان منزل شامل سرویس‌های رومیزی، روتختی، روبالشی، کوسن، کارهای بافت و… عرضه می‌شود. 

علاوه بر فعالیت خودم همه همکاران ما در کارگاه در فضای مجازی فعالیت می‌کنند و محصولات را معرفی می‌کنند. 

شیوع کرونا تأثیری بر روی فروش شما و هنرمندان استان داشت؟ 

بحران کرونا بر روی فروش آن دسته از هنرمندانی که خود را با شرایط جدید وفق نداده و از فضای مجازی برای عرضه محصولاتشان بهره نبردند بسیار اثر منفی داشته است. برخی از هنرمندان متاسفانه همانند سال‌های پیش از کرونا منتظر حضور در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های حضوری هستند و از فضای مجازی و تاثیر آن در فروش غافل شدند. 

شیوع کرونا به لحاظ فروش محصولات تولیدی کارگاه ما تاثیر منفی نداشته است و بلکه با بهره مندی از فضای مجازی رشد در فروش را نیز شاهد هستیم و از طریق فضای مجازی و معرفی در شبکه‌های اجتماعی با مشتری‌ها و سرمایه‌گذارانی از سایر استان‌های کشور آشنا شدیم. 

تاثیر شیوع کرونا برای کارگاه ما بیشتر در اجرای کارها در کارگاه بوده است و مجبور شدیم افراد حاضر در کارگاه را کاهش داده. و افراد در منازل خود تولید را ادامه دهند و یا در مواقع لزوم به صورت محدود در کارگاه حاضر شویم. 

خوشبختانه با شناخت ۸۰ درصدی از بازار فروش محصولات تولیدی کارگاه، فروش خوبی را تجربه می‌کنیم. 

برگزاری نمایشگاه‌های حضوری صنایع‌دستی و شرکت در آن برای هنرمندان قطعا تأثیرات مثبت خواهد داشت. این تاثیر مثبت علاوه بر فروش، برای ایجاد ارتباطات جدید، آشنایی با سرمایه‌گذاران و تجار، کسب تجربه‌های بیشتر در تولید با آشنایی هنرمندانی از نقاط مختلف کشور و… بسیار با اهمیت است اما اکنون‌که درگیر شرایط کرونا هستیم و این نمایشگاه‌ها برگزار نمی‌شود باید هنرمندان توجه اصلی خود را به حضور در فضای مجازی و عرضه تولیدات در این عرصه قرار دهند. 

و سخن پایانی…

به‌عنوان یکی از فعالان حوزه هنر صنایع‌دستی به علاقه‌مندان ورود به این حوزه می‌گویم هنر جنسیت نمی‌شناسد و مرز ندارد و هر فردی که هنر کوچکی را فراگیرد و در آن فعالیت کند علاوه بر محلی برای کسب درآمد می‌تواند آرامش روحی برای فعالان این حوزه به ارمغان آورد. 

در این شرایط سخت اقتصادی که به واسطه تحریم‌ها و شیوع کرونا بر مردم کشور تحمیل‌شده است صنایع‌دستی می‌تواند محل درآمدی برای خانواده‌ها باشد. می‌توانیم با آموزش در این حوزه و سرمایه‌گذاری‌های اندک برای خود حرفه‌ای را انتخاب و آن را گسترش داده و در آینده به عنوان یک کارآفرین به خانواده‌های بیشتری برای ورود به این حوزه کمک کنیم. 

فضای مجازی علاوه بر ضررهایی که ممکن است برای خانواده‌ها داشته باشد، ظرفیت بسیار عظیمی برای کسب درآمد و عرضه محصولات است. شیوه استفاده ما از این فضا تعیین کنند سود و زیان آن برای ماست. 

از اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان و همچنین همکاران اداره شهرستان بندر گز برای حمایت‌ها و توجه به هنرمندان صنایع‌دستی نهایت تشکر و قدردانی را دارم. 

 

حضور ۴هزار ساله انسان در ارتفاعات ماسوله

نتایج بررسی مقدماتی امکان‌سنجی باستان‌شناسی در راستای تکمیل پرونده ثبت جهانی ماسوله در مناطق کوهستانی اطراف این شهر پیشینه حضور انسان در منطقه را حداقل تا ۴هزار سال پیش به عقب برد.

به گزارش  روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، محمد سنایی مدیر پایگاه پژوهشی میراث‌فرهنگی ماسوله ۱۰مهر ۱۴۰۰با اعلام این خبر گفت: «در این بررسی که با حضور باستان‌شناسانی از موزه ملی ایران، پایگاه ملی پژوهشی میراث‌فرهنگی ماسوله و اداره کل میراث‌فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان گیلان انجام شده، شواهد جدیدی از فرهنگ‌های اواخر پیش از تاریخی، تاریخی و دوره‌های اسلامی در ارتفاعات کوهستانی بالای ۲۵۰۰ متری ماسوله کشف شده است.»

وی افزود: «طبق نظر باستان‌شناسان یافته‌های جدید نشان می‌دهد که انسان حداقل از اواخر دوره مفرغ از این مناطق مرتفع بطور فصلی استفاده می‌کرده و شواهد دوره‌های آهن یک و آهن سه، دوره اشکانی، آل بویه، سلجوقی و ایلخانی نیز حاکی از تداوم این الگوی سکونتی در ۴هزار سال گذشته را دارد.»

مدیر پایگاه پژوهشی میراث‌فرهنگی ماسوله اظهار کرد: «انجام یک برنامه بررسی فشرده و گسترده باستان‌شناسی در حریم منظری ماسوله می‌تواند در تکمیل و تقویت پرونده ثبت جهانی ماسوله بسیار موثر باشد.»

در ادامه ولی جهانی معاون اداره میراث‌فرهنگی،گردشگری و صنایع‌دستی گیلان تصریح کرد: «این یافته‌های جدید می‌تواند ما را در تکمیل اطلس باستان‌شناسی غرب گیلان خصوصا در مناطق مرتفع البرز یاری کند و کشف آثار سکونت در چنین ارتفاعات بالایی جنبه جدیدی از انطباق جوامع انسانی در دوره های پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی در مناطق کوهستانی گیلان را به نمایش می‌گذارد.»

فریدون بیگلری، سرپرست هیئت باستان‌شناسی نیز در این‌باره گفت: «با توجه به مشاهدات تیم در این بررسی امکان‌سنجی و کشف چند دست تراش سنگی احتمال وجود آثار قدیمی‌تر در منطقه بسیار قوی است.»

متخصص پارینه‌سنگی از موزه ملی ایران تصریح کرد: «در صورت انجام بررسی پیمایشی و فشرده می‌توان انتظار داشت شواهد مطمئنی از حضور انسان‌های دوران پارینه‌سنگی نیز در منطقه یافت شود.»

گفتگو با کریم شعبانی استاد چاقوسازی زنجان

چاقوسازی یکی از صنایع‌دستی بومی استان زنجان است که با استفاده از استیل، فولاد، استیل فولاد، آهن، برنج، شاخ گوزن، شاخ گاو، استخوان گاو و... در انواع مختلف بزرگ و کوچک ساخته و پرداخته می‌شوند. ظرافت چاقوی زنجان به‌علت استفاده از مصالح مرغوب و همچنین شکیل بودن از نظر تناسب منطقی در ابعاد تیغه، دسته و غلاف آن است که همگی نشانه زبردستی و تبحر استادان چاقوساز زنجانی است.

کریم شعبانی، متولد ۱۳۴۰ در زنجان، یکی از بنیانگذاران ساخت چاقوهای هنری در زنجان و دارنده نشان درجه یک هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (معادل مدرک دکتری) است. 

چگونه شد که وارد صنعت چاقو شدید؟ 

از پنج سالگی از طریق پدرم وارد این صنعت شدم و نزد اساتید چون علی حسین حاتمی و ایوب رستمی این حرفه را آموختم و از سن ۱۴ سالگی به عنوان یک چاقو ساز حرفه‌ای وارد بازار کار شده است. و۵۵ سال است که چاقو می‌سازم. 

تعریف چاقو چیست؟ 

چاقو از مهم‌ترین صنایع‌دستی استان زنجان محسوب می‌شود که قدمت تولید آن به ۲هزار سال می‌رسد و هم اکنون نیز بیش از هزار نفر در زنجان به‌طور مستقیم در تولید چاقو فعالیت دارند. آب‌دیدگی، برندگی و سختی بالای تیغ‌ها از ویژگی‌های برجسته چاقوی زنجان است. ساخت دسته‌های چاقو از شاخ و صدف نیز که ظرافت و دقت فوق العاده‌ای را می‌طلبد، از دیگر ویژگی‌های برجسته چاقوی زنجان است. 

آیا در بخش آموزش هم فعالیت دارید؟ 

بله، تا به امروز به ۳۵ نفر آموزش داده‌ام که چهار نفر از آن‌ها برادرانم هستند که همگی استادکار هستند و در حال حاضر در شهر زنجان فعالیت می‌کنند که مهارت‌های کاری خود را نزد من کسب کرده‌اند و اکنون در بازار زنجان فعالیت دارند. 

روزی چند ساعت کار می‌کنید و قیمت چاقوهای شما چقدر است؟ 

از ۱۴سالگی تا به امروز هرروز ۱۵ ساعت کار کرده‌ام؛ از ۸ صبح تا ۱۰ شب. من از ۲۲ قران تا ۱۰ میلیون تومان چاقو ساخته‌ام و فروخته‌ام. 

مواد اولیه کارتان را از کجا می‌خرید؟ 

تمام مواد را از بازار زنجان می‌خرم. 

مشتری‌هایتان بیشتر چه کسانی هستند؟ 

مشتری‌هایم بیشتر خانم‌ها و آقایان جوان هستند که برای تزئین، هدیه و استفاده از آن در آشپزخانه خرید می‌کنند. 

چه‌نوع چاقوهایی را می‌سازید؟ 

انواع چاقوهای چندتیغه با دسته‌های مختلف (شاخ گوزن، استخوان، و صدف)، قلم‌تراش، چاقوهای شکاری، ست چندکاره مسافرتی است که اخیرا هم قفل‌های سنتی ساخته‌ام و با ترکیب آن با چاقو آثار بسیار زیبا و نفیسی را ارائه می‌کنم. 

مشکلات حرفه شما چیست؟ 

نه‌تنها فعالان عرصه چاقو بلکه همه صنعتگران و هنرمندان عرصه صنایع دستی، از بابت کرونا بسیار متضرر شدند. به‌طوری که به‌دلیل محدودیت‌های کرونایی و تعطیلی‌های موجود صنعتگران و هنرمندان این رشته در طی این یک سال و خرده‌ای که گذشت اگر کار هم فعالیت داشتند، متاسفانه نمی‌توانستند صنایع دستی تولیدی خود را چنان که باید و شاید بفروشند و بازار فروش آن‌ها بسیار کساد بود. از طرف دیگر گرانی مواد اولیه تولیدی نیز موجب شد تا صنعتگران این رشته با مشکل دیگری در این زمینه رو به رو شوند چرا که با افزایش قیمت دلار قیمت مواد اولیه تولید نیز بالا می‌رفت، ضمن اینکه همه مواد اولیه مورد نیاز در داخل کشور قابل تولید است و وابسته به قیمت دلار نیست. 

از درآمد این صنعت راضی هستید؟ 

بله خدا را شکر. 

چاقو‌هایتان نشان یا اثر خاصی دارد؟ 

چاقوهای تولیدی خود را با نام زنجان راهی بازار می‌کنم.

آغاز مرمت‌های اضطراری کاروان‌سرای قطور خوی

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان غربی گفت: مرمت‌های اضطراری کاروان‌سرای تاریخی قطور خوی زیر نظر کارشناسان این اداره‌کل آغاز شده است.

جلیل جباری با اعلام این مطلب اظهار کرد: کاروان‌سرای تاریخی قطور خوی از جمله سه گزینه پیشنهادی استان برای ثبت در پرونده میراث جهانی کارون‌سراهای ایران است.

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان غربی افزود: از آنجا که کارشناسان یونسکو در اواسط مهر سال جاری برای بررسی این پرونده به ایران سفر می‌کنند مرمت کاروان‌سرای قطور خوی با قید فوریت در دستور کار قرار گرفت.

به گزارش روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی استان،وی عنوان کرد: علاوه بر کاروان‌سرای قطور خوی، دو کاروان‌سرای شرکت نفت ارومیه و کارون‌سرای خان‌ خوی نیز دو گزینه دیگر آذربایجان غربی برای ثبت جهانی هستند. 

ایمنی بازار تاریخی اراک با تعامل دستگاه‌های اجرایی محقق می‌شود

مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی استان مرکزی گفت: ایمنی بازار اراک با تعامل و همکاری سه‌جانبه شهرداری و آتشنشانی محقق می‌شود و نیاز است که تلاش حداکثری در هم‌افزایی توان و امکانات برای بهبود ضریب امنیت سازه این بنای تاریخی به‌کار گرفته شود.

به‌گزارش روابط‌عمومی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی «مصطفی مرزبان» افزود: چند دستگاه اجرایی از جمله میراث‌فرهنگی، شهرداری و آتشنشانی برای تحقق ایمنی بازار تاریخی اراک نقش مهمی دارند که در صورت تعامل و هماهنگی این دستگاه‌ها ایمنی بازار برقرار می‌شود و پشتیبانی دستگاه  قضایی و ضابطین قضایی نیز در این زمینه ضروری است.

وی اظهار داشت: یکی از محتمل‌ترین خطرات  در بازار اراک  بروز آتش‌سوزی احتمالی است که باید به این مهم برای ایجاد فضای امن بیشتر توجه شود.

مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی استان مرکزی گفت: آسیب‌های انسانی به‌ویژه افزایش غیرمجاز الحاقات و اضافه بناهای صورت گرفته در بازار و همچنین بهره‌برداری غیر اصولی و مغایر با ضوابط ایمنی و ایجاد کاربری های نامناسب با ساختار فضایی و معماری بازار به ویژه در زمینه تبدیل بخش‌های عمده سراها و فضاهای مشاع به انباری خطر بالقوه‌ای است که بازار اراک را به ویژه از نظر  آتش‌سوزی تهدید می‌کند.

مرزبان افزود: کمیته‌ای مشترک برای تامین ایمنی بازار تشکیل شود تا استفاده‌های غیر اصولی از بازار، تبدیل کردن انبارهای غیر اصولی و دخل و تصرفات، تخریب و الحاقات صورت گرفته توسط این کمیته شناسایی، پیگیری، اخطار و اجرا خواهد شد.

بازار تاریخی اراک با عمری ۲۰۰ ساله از ابتدای امر بر اساس اصول مهندسی و معماری روز در قالب یک مجموعه فاخر اقتصادی و اجتماعی ساخته شده است.

مجموعه تاریخی بازار اراک با قدمت بیش از ۲۰۰ سال در زمان فتحعلی شاه قاجار به دست یوسف‌خان گرجی بنا گذاشته شد که به نوعی هسته اولیه شهر سلطان‌آباد را در خود داشت.

این مجموعه که ۱۴ هکتار است و به صورت ۲ راسته بازار عمود برهم ساخته شده، یکی از نمونه‌های ارزشمند معماری ایرانی و اسلامی است که تمامی جزئیات را با ظرافت و به بهترین کیفیت در خود دارد.

گفت‌وگو با استاد عالیه مشایخی، اولین بانوی سفالگر قم

هنرمندان صنایع‌دستی جزئی از هویت هر شهر و دیاری محسوب می‌شوند و وجودشان مایه برکت و مباهات است و قم از این نظر یکی از گنجینه‌های بی‌بدیل صنایع‌دستی ایران را تشکیل می‌دهد. در این میان زنان هنرمند، جایگاه ویژه‌ای در صنایع‌دستی استان دارند. عالیه مشایخی یکی از زنان هنرمندان سفال‌کار قمی است که تجلی خلاقیت و ابتکار و هنرش را می‌توان در آثارش دید.  به‌سراغ نخستین بانوی سفالگر قم می‌رویم. او نخستین زن سفالگر در شهر قم است که حدود ۲۰ سال است که به‌طور حرفه‌ای وارد کار تولید و ساخت سفال شده است. مشایخی شاگرد استاد سیدمحمد میرقیصری استاد بزرگ و قیصر سفال ایران است. 

گفت‌وگوی زیر با استاد عالیه مشایخی اولین بانوی هنرمند سفالگر قم انجام شده است که می‌خوانید: 

در ابتدا کمی از جایگاه هنر سفال در استان قم بگویید؟ 

یکی از افتخارات هر ملتی، فرهنگ و هنر اصیل و بومی آن کشور است چرا که زیربنای آن پشتوانه‌های فرهنگی و هنری گذشتگان است. اگر در کوچه پس کوچه‌های شهر قم سری بزنید با پیشکسوت‌هایی روبه‌رو خواهید شد که مانند آن‌ها را در جایی دیگر کمتر می‌توان سراغ گرفت. هنر سفالگری استادم سیدمحمد میرقیصری با نام هنری زرین‌فام زبانزد خاص و عام است، کاشی هفت‌رنگ احمد کبیری نمونه بی‌نظیری از هنر سفالگری است که تنها در قم یافت می‌شود. لعاب سبز قمیِ رضا سرکارپور نمونه‌ای منحصربه‌فرد از صنایع‌دستی سفال و سرامیک است و ده‌ها نمونه هنرمندان برجسته و نجیب قمی که شبیه آن‌ها را در شهرهای دیگر ایران نمی‌توان یافت. 

نظرتان در مورد پیشکستوتان هنرمند سفال قم چیست؟ 

امروز بسیاری از هنرمندان سفال قم، کوله باری از تجربه هستند و باید هنرشان را برای حفظ و بقا به نسل آینده آموزش دهند به همین جهت لازم می‌دانم که زمینه انتقال تجربه و دانش این بزرگواران را با ایجاد کارگاه‌های آموزشی بیش از پیش فراهم کنیم تا هنر در این سرزمین ماندگار شود. چرا که این هنرمندان بزرگ طی سال‌های زیادی است که با وجود مشکلات فراوان تک و تنها بار فرهنگی قم را در زمینه صنایع‌دستی را بی‌آن‌که خم به ابرو بیاورند به‌دوش کشیده‌اند و برای حفظ و ماندگاری سفال در دیار کریمه از جان و دل مایه گذاشته‌اند تا این شهر مقدس، امروز در زمینه هنر صنایع‌دستی بدرخشد و در بین استان‌های دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد. 

عمده چالش هنر سفال قم چیست؟ 

نکته قابل ذکر که مصداق کوتاهی در حق همه هنرمندان صنایع‌دستی محسوب می‌شود، نبود بازارچه‌های مناسب صنایع‌دستی است متأسفانه طی یک سال گذشته کرونا به طور جدی به کسب و کار آن‌ها آسیب زده به طوری که در سطح استان برخلاف سال‌های گذشته برای عرضه تولیدات هنرمندان و دست‌ساخته‌های‌سنتی، حتی یک نمایشگاه هم برگزار نشده است در این شرایط به هنرمندان ضربه جدی وارد شده است که امیدوارم با همکاری و تعامل معاونت صنایع‌دستی قم، با ایجاد بازارچه‌های دائمی این مانع و چالش دیرینه هنرمندان سفال قم برطرف شود. 

راهکار شما به عنوان یک هنرمند چیست؟ 

در این زمینه اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان باید با مدیریت شهری وارد مذاکره شودتا در بوستان‌های قم غرفه‌های فروش ایجاد شود، خانه‌تاریخی زند را می‌توان به خانه صنایع‌دستی تبدیل کرد، همچنین خانه‌ملاصدرا در شهر کهک یکی از خانه‌های تاریخی است که مورد توجه و بازدید گردشگران قرار گرفته است را می‌توان به بازارچه صنایع‌دستی تبدیل کرد. راه‌کار دیگر این است که با مدیران تأسیسات گردشگری استان وارد مذاکره شد که در مراکز گردشگری اعم از مجتمع‌ها و واحدهای اقامتی بخش فروش صنایع‌دستی ایجاد شود. 

وقتی با هنرمندان صنایع‌دستی قم صحبت می‌کنیم اغلب گلایه دارند که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند نظر شما در این خصوص چیست؟ 

حق با آن‌هاست تعداد هنرمندان و کارگاه‌های فعال در قم بالاست. اما برای فروش محصولات خود با مشکلات زیادی مواجه هستند، عده‌ای از آن‌ها خاک این هنر را خورده‌اند و عمر خویش را در پای صنایع‌دستی گذاشته‌اند اما هنوز بیمه نشده اند. 

در زمان کرونا خیلی از هنرمندان صنایع‌دستی دچار مشکلات معیشتی شدند کارگاه‌های آن‌ها نیمه تعطیل شد برای حمایت از آن‌ها چه باید کرد؟ 

باید برای هنرمندان صنایع دستی وام‌های کم بهره با سود پایین در نظر گرفت. 

برای بهبود جایگاه صنایع‌دستی قم چه باید کرد؟ 

هنرمندان صنایع دستی باید با مبحث برندسازی، بسته‌بندی محصولات و اخذ مُهر اصالت آشنا شوند که در همه این موارد معاونت صنایع دستی استان نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای دارد، اما آنچه نیاز اصلی هنرمندان صنایع‌دستی است یکی ایجاد تعاونی و دیگری ایجاد تشکیلات است که همیاری و همکاری هنرمندان را می‌طلبد. با این روش‌ها صنایع‌دستی قم پیشرفت خواهد کرد.

نگاهی اجمالی به محموطه های باستانی ایران - ۲۴ - شهریئری

سیامک صحافی*

منطقه باستانی معروف به شهریئری، در ۶۵ کیلومتری اردبیل و ۳۱ کیلومتری شرق مشگین‌شهر در کنار رود قره سو قرار دارد.

وسعت این منطقه تاریخی ۴۰۰ هکتار است و از سه قسمت دژ نظامی، معبد و قوشا تپه تشکیل می‌شود. قدمت قلعه و معبد به۱۴۵۰ سال پیش از میلاد و قوشا تپه به ۷ هزار سال پیش از میلاد می‌رسد. اولین بار در حدود ده سال پیش از انقلاب اسلامی چارلز برنی در این محوطه، عملیات کاوش را شروع نمود.

این محوطه شامل ۲۸۰ سنگ‌افراشت باستانی است. این سنگ‌افراشت‌ها با ارتفاع متفاوت ۷۰تا ۲۶۰سانتی‌متری و اکثراً منقوش به اشکال انسان هستند. طرح انسان‌های حک شده بر روی سنگ‌ها به شکل افرادی دست به سینه و معمولاً بدون دهان است و تنها یک مجسمه حکاکی شده زن یافت شده که دارای دهان می‌باشد . تاکنون فقط هفت قطعه این نوع سنگ‌افراشت‌ها در منطقه حکاری کردستان ترکیه و یک قطعه هم در قپوزستان آذربایجان یافت شده‌است.

وسعت محوطه شهریئری ۴۰۰ هکتار است و در ۶۰ کیلومتری غرب اردبیل، ۷ کیلومتری شمال شرقی لاهرود، یک کیلومتری شمال روستای پیرازمیان، و از توابع روستای ارجق و در کنار رودخانه قره‌سو واقع شده‌است.

محوطه شهریئری از سه قسمت معبد، قوشاتپه و قله تشکیل شده‌است و سنگ‌افراشت‌های این محل با فرسایش و تخریب زیادی روبه‌رو هستند و در فروردین ۱۳۹۰ گردباد باعث ویرانی بخشی از این محوطه شد؛ که دولت جمهوری اسلامی هیچ گونه حمایتی جهت حفظ این آثار ارزشمند، نداشته‌است.

محوطه باستانی «شهریئری» در سال ۱۳۸۱ از سوی میراث فرهنگی به شماره ۶۱۶۲ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. از زمان پیدا شدن این محوطه تاکنون، هشتاد درصد آثار آن از میان رفته‌است.

در اولین کاوشها قبرهای عصر آهن کشف گردید. سفال‌هایی مربوط به دوره مس‌سنگی کشف شد و قدمت منطقه را به۳۵۰۰ سال پیش از عصر آهن برآورد نمود. این سفالها شبیه سفالهای مناطق باستانی دالما و حاجی فیروز هستند.[۱] به این ترتیب برای اولین بار قدمت سکونت بشر در استان اردبیل به دوره مس‌سنگی رسید. برخی از سفالها منقوش و برخی با طرح سبدی بودند. تعدادی سفال دو لایه نیز در حفاری کشف شد که احتمال می‌رود لایه دوم سفال برای ترمیم قسمت‌های شکسته سفال به کار رفته‌است.

در منطقه شهریئری تعداد زیادی سنگ شیشه برنده (ابسیدین) کشف شد که می‌تواند گواهی بر ارتباط این منطقه با قفقاز و آناتولی باشد زیرا سابقه استخراج این نوع سنگ در این مناطق شناخته شده‌است. از ابسیدین برای برش سنگ‌های سخت در مس‌سنگی استفاده می‌شده‌است. در منطقه شهریئری چند دوره تاریخی از مس‌سنگی، عصر آهن ۱ و عصر آهن ۲ مشخص شد و بقایایی از قلعه‌ای متعلق به دوره آهن کشف گردیده‌است. در فصول بعدی حفاری، بقایایی از سفال، مفرغ و نقوش انسانی دیده شد که باستان‌شناسان آن‌ها را نذوراتی متعلق به معبد می‌دانستند. یکی از این دو معبد در زیر دیوار دفاعی قلعه قرار داشت. باستان شناسان نتیجه گرفتند در دوره اورارتویی که ساکنان شهریری بر روی معبد خود قلعه ساخته بودند از دین خود روی گردانده‌اند و خدای اورارتویی (خالدی) را پذیرفته‌اند. البته این امر می‌تواند اختیاری یا به اجبار صورت گرفته باشد. در این فصل حفاری یک لایه نیز در زیر محوطه داخلی قلعه کشف شد که به شهری متروک و قدیمی تر تعلق داشت. برخی سفالهای قهوه‌ای مایل به بنفش و سفالهای داغدار و سیاه نیز در این محل کشف شدند که به پیش از عصر آهن تعلق دارند.

در فصل سوم حفاری مشخص شد که در دوره اورارتوییان قلعه به آتش کشیده و متروک شده‌است. وجود خاکستر در لایه‌های خاک قلعه نشان دهنده آتش‌سوزی قلعه است. به این ترتیب دوره‌های متوالی زندگی بشر از ۷۰۰۰ سال پیش تا دوره اورارتوییان در شهریری به صورت متوالی مشخص شد. در این فصل تعداد زیادی ظروف سفالی، اشیای زرین مانند آویز، دکمه‌های زینتی و پلاکهای طلایی و مفرغی کشف گردید.

چارلز برنی دوره آن را هم‌زمان با هخامنشیان ولی خارج از محدوده دولت آن‌ها می‌داند. اینگراهام  و سامرز  آن را به پیش از هزاره اول تعلق دانسته‌اند.با توجه به نبود سفال در کنار سنگ‌افراشت نمی‌توان نظر دقیقی در مورد زمان سنگ افراشت داد ولی آن‌ها میانه هزاره دوم تا میانه هزاره اول را بهترین دوره برای سنگ‌افراشت دانسته‌اند. معماری قبور مربوط به عصر آهن۲ است. در غرب محل تجمع سنگ‌ها غاری قرار دارد که ساکنان محلی آن را «قارا کُهول» نام نهاده‌اند. روبروی آن چند تخته سنگ بر روی هم گذاشته شده‌اند.

* کارشناس گردشگری و رئیس انجمن تاریخ و میراث ایرانیان

حرکت قطار توسعه صنعت گردشگری کرمان کُند است

رئیس مجمع نمایندگان استان کرمان گفت: قطار صنعت گردشگری این استان با توجه به ایجاد زیرساخت‌های این بخش در کرمان، کُند حرکت می‌کند.

به گزارش انجمن نیوز، شهباز حسن پور روز چهارشنبه در آیین افتتاح مجتمع گردشگری و پذیرایی پارسه سیرجان افزود: در گردشگری توزیع ثروت به صورت عادلانه انجام می شود اما در سایر صنایع این عدالت به خوبی اجرا نمی شود. 

وی اظهار داشت: با فعال شدن بخش گردشگری، جمعیت زیادی در بخش خدمات مشغول به کار می شوند به طوری که این آمار در شهرهای پیشرفته دنیا بین ۶۰ تا ۶۵ درصد است.

نماینده مردم سیرجان و بردسیر در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: هیچ محدودیتی برای سرمایه گذاری در بخش گردشگری وجود ندارد و زیرساخت‌های لازم در این بخش ایجاد شده است.

حسن پور اادامه داد: در این دولت کارهای خوبی انجام شده اما مهمترین اقدام دولت سیزدهم اجرای واکسیناسیون گسترده بود که بدون شک با این اتفاق سیل گردشگران به کشور ایران سرازیر می شود.

وی با اشاره به ویژگی های هیات دولت تصریح کرد: آقای ضرغامی از افراد بسیار موثر در جمهوری اسلامی است که امیدواریم با ایجاد روابط بین الملل گردشگران خارجی را به سوی ایران سوق دهد.

حسن پور افزود: با توجه به فرهنگ و آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری غنی این کشور انتظار داریم، وزیر میراث فرهنگی زمینه ورود ۱۰ میلیون گردشگر را به کشور فراهم کند.

تخریب بنای تاریخی مدرسه ظفر بدون اطلاع دستگاه های متولی در همدان

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان همدان گفت که بنای تاریخی مدرسه ظفر شهر همدان به عنوان یک ساختمان واجد ارزش فرهنگی، بدون هماهنگی و اطلاع این اداره کل به صورت کامل تخریب شد.

به گزارش ایرنا، "علی مالمیر" روز چهارشنبه در نشست با خبرنگاران و اصحاب رسانه، افزود: موقعیت و ویژگی های ساختمان ها و ابنیه تاریخی واجد ارزش فرهنگی شهر همدان به شهرداری گزارش می شود که در بسیاری موارد شاهد تخریب این بناها بدون هماهنگی و مجوز میراث فرهنگی هستیم.

وی با بیان اینکه اگر به دنبال ثبت جهانی منظر تاریخی شهر همدان هستیم شهرداری باید با مجوز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اقدام به تخریب ابنیه کند، اظهار داشت: شهرداری همدان در تخریب برخی ابنیه از جمله ساختمان تاریخی مدرسه ظفر هیچگونه هماهنگی با سازمان میراث فرهنگی نداشته است. 

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان گفت: شهر همدان طولانی‌ترین تداوم حیات بافت تاریخی و شهری را در کشور دارد که از تپه باستانی هگمتانه آغاز و به بناهای دوره معاصر ختم می‌شود.

به گفته وی، این تداوم فرصت و ظرفیت بی‌نظیر و مهمی است که باعث شده بافت تاریخی همدان با شهرهایی مثل کاشان، یزد، اصفهان و تبریز متفاوت باشد.

مالمیر ادامه داد: اگرچه در بررسی بافت باید از هگمتانه شروع کنیم اما حین تحقیق متوجه می‌شویم این بافت و تداوم تاریخی حیات در آن زنجیروار به هم وصل شده است.

وی اظهار داشت: برای معرفی آثار و جاذبه‌های موجود در بافت تاریخی باید آنها را کدگذاری کنیم و این کدها شامل تک تک آثاری است که به صورت ملموس در این مناطق وجود دارند که البته شاخص‌ترین آنها در بافت تاریخی هستند بنابراین چند شاخصه مهم در بافت تاریخی وجود دارد که یکی بناهای ممتاز هر محله و دیگری مرکز محله‌ها هستند.

به گفته وی، در همدان بعضی به بافت تاریخی به عنوان یک تهدید نگاه می‌کنند اما در همه جای دنیا بافت تاریخی را فرصت می‌دانند.

وی با بیان اینکه آثار باستانی کشف شده در میدان مرکزی همدان و تبدیل آن به موزه  فرصتی برای جذب گردشگر و درآمدزایی است، تصریح کرد: برای احیای و پویایی بافت قدیم و جاذبه‌های آن در راستای رونق صنعت گردشگری، باید برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری مناسب و هدفمند انجام شود.

جلوی توسعه آرامستان در باغستان سنتی قزوین گرفته شد

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قزوین گفت: جلوی توسعه آرامستان در باغستان سنتی قزوین گرفته و اخطار لازم در این خصوص به خاطیان داده شد.

علیرضا خزایلی روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در خصوص مطالب منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر توسعه آرامستان قزوین در باغستان سنتی اظهار داشت: از دستگاه قضایی استان برای همراهی و پشتیبانی از صیانت از میراث فرهنگی قدردانی می کنیم.

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قزوین اظهار داشت: با هر نوع تخریب در باغستان سنتی قزوین به هر شکلی جلوگیری می کنیم.

این مسوول با بیان اینکه چندین دستگاه در صیانت از باغستان ایفای نقش می کنند، در پایان گفت: مدیریت امور اراضی سازمان جهاد کشاورزی قزوین نیز همراهی لازم را در پیشگیری از تغییر کاربری و صیانت از باغستان سنتی داشته است.

 باغستان سنتی قزوین در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

باغستان سنتی قزوین مجموعه باغاتی در گرداگرد این شهر هستند که دارای بیش از هزار سال عمر هستند.

طی چند دهه اخیر به دلیل توسعه شهر و  سوداگری سودجویان بخش قابل توجهی از باغستان سنتی قزوین تخریب و از بین رفته است.

وسعت این باغ ها که روزگاری چهار هزار و ۲۰۰ هکتار تخمین زده می شد اکنون به حدود ۲ هزار و ۵۰۰ هکتار رسیده است.

۶ هزار اثر تاریخی در دشت اصفهان برخوار با مخاطره فرونشست مواجه است

سرپرست مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی دفتر منطقه‌ای اصفهان گفت: ۶ هزار اثر تاریخی استان در دشت اصفهان - برخوار که برخی از آنها به ثبت ملی و جهانی رسیده با مخاطره فرونشست زمین مواجه است.

به گزارش ایرنا، حسین حجتی روز پنجشنبه در نشست فرونشست زمین در محل اتاق بازرگانی اصفهان افزود: ۲۷ دشت در استان از جمله نجف آباد، گلپایگان، کاشان، اردستان و فریدن از نظر فرونشست زمین بحرانی هستند اما در بین آنها دشت اصفهان - برخوار با اهمیت‌تر است.

وی تصریح کرد: یکپارچه بودن دشت اصفهان - برخوار در مسیر شاهین‌شهر، خمینی شهر، دولت آباد و حبیب آباد، تمرکز جمعیت بیش از یک و نیم میلیون نفر، استقرار بیش از ۶ هزار اثر تاریخی و میراث فرهنگی و ۸۱۵ هزار واحد مسکونی از جمله دلایل اهمیت بالای موضوع فرونشست در این منطقه است.

وی ادامه داد: زیر ساخت های مهمی از جمله ورزشگاه نقش جهان، فرودگاه، پالایشگاه و پتروشیمی نیز در دشت برخوار - اصفهان واقع است.

حجتی با تاکید بر لزوم نگاه ویژه به این دشت، گفت: در این منطقه بارگذاری جمعیتی جدیدی هم انجام می شود و قرار شده تا چهار سال آینده ۳۳۰ هزار واحد مسکونی به اصفهان تحویل شود که موضوع تامین آب برای آنها جای تامل دارد.

وی اضافه کرد: برای استفاده از پساب این دشت سرمایه گذاری شده است اما برای حیات نیاز به جریان رودخانه زاینده رود و  تغذیه آبخوان های اصفهان داریم.

به گفته وی، آب دشت برخوار از سه منبع آبی باقرآباد در شمال، دشت دهق و علویجه و زاینده رود تامین می شود که علاوه بر رودخانه زاینده رود، مادی ها هم نقش بسیار مهمی دارند که اکنون خشک هستند.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان نیز در این نشست با تاکید بر احیای تالاب گاوخونی به عنوان یکی از مهمترین مطالبات زیست محیطی استان اصفهان، اظهار داشت: محیط زیست به عنوان دستگاه متولی امر باید دغدغه احیای تالاب را داشته باشد.

منصور شیشه فروش افزود: نقشه احیای تالاب گاوخونی و کانون گرد و غبار تهیه شده است و سازمان برنامه و بودجه و آمایش سرزمین موظف شدند خطر فرونشست و تاب آوری ساختمان ها و ابنیه تاریخی استان اصفهان را بررسی کنند.

مدیر کل مدیریت بحران استانداری اصفهان با اشاره به شناسایی ۱۶ کانون گرد و غبار تصریح کرد: ۹۵ درصد مساحت استان اصفهان درگیر شدیدترین وضعیت خشکسالی قرار دارد و روزهای ناسالم زیادی برای شهرهای مرکزی گزارش شده که نتیجه عدم بارش و خیزش کانون گرد و غبار است.

وی با بیان اینکه امسال ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی اصفهان کشت نداشتند و به عنوان یکی از کانون های گرد و غبار فعال شده اند، گفت: ۲۰ هزار هکتار از باغات مثمر اصفهان به دلیل تامین نشدن آب، در ۲ ماه گذشته آبرسانی سیار شدند و این در حالی است که در اصفهان علاوه بر خزان زودرس با کمبود ۴.۳ متر مکعب در ثانیه آب آشامیدنی مواجه هستیم.

مدیر کل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه فرونشست زمین یکی از موارد مطرح شده در شورای عالی آب با حضور معاون اول رییس جمهور بود، اضافه کرد: سیاست تغذیه آبخوان اصفهان - برخوار و دیگر آبخوان‌های استان باید از سوی وزارت نیرو مطرح و درباره آن تصمیم‌گیری شود.

نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی نیز در این نشست گفت: مردم اصفهان از دولت سیزدهم انتظار رسیدگی فوری به مطالباتشان بویژه وضعیت زاینده رود را دارند و به غیر جاری شدن این رودخانه هم راضی نمی‌شوند.

عباس مقتدایی با تاکید بر اینکه اگر مسوولان اصفهان همت خود را به کار بگیرند مشکل آب استان حل می شود، افزود: وضعیت محیط زیست موضوع  شوخی بردار نیست و مشکلات دیگری را به همراه دارد که سپس باید مسوولان کشوری به آن ورود پیدا کنند.

نماینده مردم اصفهان در مجلس با تاکید بر دعوت از رییس جمهوری برای سفر به اصفهان اظهار داشت: اگر جواب مردم اصفهان برای حل مشکل زاینده‌رود داده نشود و رییس جمهوری به اصفهان نیاید، شاید بهتر باشد ما مردم اصفهان را به تهران و به دیدار رییس جمهوری ببریم تا خواستار رسیدگی به این مشکل شوند.

نماینده مردم اصفهان در مجلس با بیان اینکه زاینده رود فقط برای این نسل نیست، اضافه کرد: مسوولانی که در این زمینه پاسخگو نبودند به نسل های آینده باید درباره کم کاری خود پاسخگو باشند.

وی با اشاره به اینکه هر نشستی در اصفهان به موضوع آب ختم می شود، ادامه داد: به اندازه قد و قواره و نیاز  زاینده رود کار شایسته ای برای آن نشده که اگر شده بود ما بستر ماتم‌زده و خشک این رودخانه را نمی دیدیم.

نماینده مردم اصفهان در مجلس تاکید کرد: اگر قانون توزیع عادلانه آب مصوب سال ۱۳۶۱ عملیاتی و اجرایی شده بود، زاینده رود اکنون چنین وضعی نداشت هر چند مصوبه ۹ ماده ای احیای حوضه آبریز زاینده رود هم اجرایی نشد.

مقتدایی اضافه کرد: ما در این سال‌ها مقررات و قوانینی داشتیم اما به آن هم عمل نشده و یکی از مهمترین دلیل آن لاغر شدن دستگاه هایی همچون محیط زیست کشور است زیرا کسی پاسخگوی مطالبات و مصوبات عملیاتی مردم اصفهان و نیز مناطقی مانند ورزنه در سال‌های گذشته نیست.

وی با اشاره به طرح انتقال آب بهشت آباد، تصریح کرد: ما به دنبال مستندات درباره کسانی که به بهانه های مختلف این طرح را عملیاتی نکردند، هستیم.

مقتدایی همچنین گفت: سرعت فرونشست اصفهان در سال های گذشته جدی گرفته نشده در حالی که این یک مساله ملی و بین نسلی است.

وی افزود: سازه های تاریخی اصفهان دچار مشکل شده و این موضوع، فانتزی نیست چرا که اگر مکانی همچون گنبد مسجدامام دچار مشکل شود، دنیا به ما خواهد خندید که چرا از ابنیه تاریخی خود محافظت نکرده‌ایم.

مقتدایی افزود: امروز آمایش سرزمین استان اصفهان به دلیل جاری نبودن آب در زاینده رود به هم خورده و  سرعت فرونشست زمین زیاد شده است.

وی با بیان اینکه استاندار یک استان باید در جایگاه خود همه توانش را به کار بگیرد تا مشکلات حل شود، اظهار امیدواری کرد: استاندار بعدی اصفهان بتواند با بسیج مدیریتی، همکاری در سطح ملی و به کار گیری ساختار اجرایی کشور مشکلات موجود را حل کند.

زاینده‌رود به طول افزون بر۴۰۰ کیلومتر بزرگترین رودخانه منطقه مرکزی ایران است که از کوه‌های زاگرس مرکزی بویژه زردکوه سرچشمه می‌گیرد و در کویر مرکزی ایران به سمت شرق پیش می‌رود و در نهایت به تالاب گاوخونی در شرق اصفهان می‌ریزد.

این رودخانه در یک دهه اخیر به سبب خشکسالی و برداشت بی‌رویه در بالادست در فواصل مختلف در منطقه پایین دست خود خشک بوده است.

پدیده فرونشست، پایین رفتن تدریجی سطح زمین است که دلیل اصلی آن برداشت بی‌رویه از سفره‌های آبی زیر زمینی است و در سال های گذشته این پدیده با توجه به مصرف بی‌رویه آب، تبدیل به مسئله ای مشکل‌ساز و سرطان خاموشی شده است که بیشتر دشت های ایران را تهدید می‌کند.

تداوم خشکسالی‌، کاهش بارندگی‌ها و برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در دهه‌های اخیر باعث شد تا از حدود ۶۰۰ دشت کشور بیش از ۴۰۰ دشت در شرایط بحرانی فرونشست زمین قرار گیرند و استان‌های اصفهان، فارس، کرمان، خراسان‌رضوی و خراسان‌جنوبی در صدر مناطق دارای بیشترین تعداد دشت ممنوعه از نظر برداشت منابع آبی هستند.