میراث فرهنگی، سند هویت یک سرزمین

غلامرضا میثاقیان - مدیرکل دفتر حفظ و احیای بنا‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی

هر دو عامل نیز به‌طور کاملا روشن و واضح در گنجینه ادب فارسی مورد عنایت فرهیختگان قرار گرفته است و به عنوان مثال، حدود هزار سال پیش رودکی شاعر بزرگ ایرانی، می‌سراید: «هرکه نامخت از گذشت روزگار/ نیز ناموزد ز هیچ آموزگار». 

این سخن حکمت آموز این شاعر سخنی است که برای تمامی اعصار و برای تمامی اشخاص قابل بهره برداری است. به راستی چه آموزگاری بهتر از تجارب دیگران برای عبرت آموزی انسان وجود دارد؟ در فرهنگ سرزمین ما که مهم‌ترین میراث ناملموس ایران به شمار می‌آید، استفاده از تجربیات دیگران یک سنت است، چنانکه در دیوان اشعار صائب تبریزی می‌خوانیم... «نقش پای رفتگان هموار سازد راه را»، عقل هم چنین حکم می‌کند که قدردان زحمات پیشینیان و بهره برداری از دانش به یادگار مانده از آنان بوده و خویش را وامدار آموزش‌ها و تجارب نیاکان این آب و خاک بدانیم. 

نگاهی کوتاه به هر یک از علوم، فنون و هنرهای سرزمین ما گویای سیر تکامل، پویایی و تحول ناشی از کسب تجربه و یا توجه به تذکرات است و‌ای بسا که بسیاری از تذکرات انتقال اسرار تجربه‌ای است که در حدیث دیگران گفته شده است. اما به نظر می‌رسد نسل امروز ما بسیار عجول‌تر از آن است که وقت گرانبهای خود را صرف پندآموزی از تجارب پیشینیان و یا توجه به یادآوری‌های مصلحین و دانشمندان صرف کنند. گویی همه به خواب غفلت فروخفته‌اند. به راستی چرا چنین شده است؟ پاسخ گویی به چنین پرسشی قطعا آسان نیست. شاید در حوصله این نوشتار هم نباشد. و شاید حتی علت یابی رافع این وضعیت نباشد. اما برای علاقمندان به میراث‌فرهنگی، این شرایط بسیار نگران‌کننده است. و بنابراین آنچه که در ادامه می‌آید سعی در پژواک تذکری دارد که همواره چراغ راهنمای خردمندان برای تداوم تمدن سرزمین کهن بوده است. سعی در القای وزش نسیمی از روی عنایت دارد تا موجب بیداری و رفع غم غفلت این خفته چند دارد. 

مدخل: 

به‌نظر می‌رسد در عصر کنونی که سردرگمی ملت‌ها و احساس سرگشتگی و بی‌هویتی بیش از هر پدیده اجتماعی دیگری خودنمایی می‌کند، میراث فرهنگی مهم‌ترین سند هویت و گنجینه فرهنگ و تمدن کشور‌ها بوده و به همین سبب حفاظت از آن‌ها جزء مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های دولت‌ها و ملت‌ها به شمار می‌رود. زیرا: این آثار مهم‌ترین اسناد موجود در زمینه فرهنگ و تمدن کشور‌ها است. توجه به این اصل اساسی که پدید آمدن هر اثر لاجرم اولا بر بنیان نظری ویژه‌ای استوار است و ثانیا مبتنی بر علوم تجربی ویژه آن، به وجود آمده و ثالثا دربردارنده بخشی از سنت‌های پیشین است، ما را بر آن می‌دارد که در توجه به هریک از این آثار حداقل در جستجوی سه رکن اساسی مذکور باشیم. ضمن آنکه لازم است بدانیم که به دلیل قدمت آن‌ها، در اغلب موارد به پدید آورندگان آن‌ها دسترسی نداریم. لذا درک مبانی اندیشه‌ای در پدید آوردن آثار از یکسو و کشف ارزش‌ها و اصول شکل گیری آن‌ها از سوی دیگر، جز از طریق مشاهده، تدبر و دقت نظر می‌سر نیست. به عبارت دیگر وجود میراث فرهنگی زمینه ساز مهندسی معکوس برای یافتن بخش مهمی از ابهامات علمی، فنی و هنری گذشته است. علاوه بر آن باید عنایت داشته باشیم که: بعد اجتماعی آثار فرهنگی در کشور ما مهم‌ترین اسناد هویت و وفاق ملی به شمار می‌آیند و طبیعتا می‌توانند آموزه‌های مناسبی برای همه اعصار و اقوام باشد. کما اسنکه سخن شیرین و هزار ساله رودکی امروز نیز می‌تواند سرمشق و الگویی مناسب برای ما باشد. ضمن آنکه: میراث فرهنگی ایران سرمشق اکثریت قریب به اتفاق کشور‌ها و بویژه سرزمین‌های مسلمان نشین بوده است و حفظ این آثار می‌تواند زمینه ساز پژوهش‌ها و بررسی‌های مورد نیاز حوزه‌های مختلف تمدن و فرهنگ باشد. ارتباط با اقوام مختلف، نحوه ایفای نقش مهم بین المللی در میان کشورهای کهن و متمدن در اقصا نقاط جهان، کشف شیوه‌های تعامل با ملل جهان تاثیر و تاثر از آموخته‌ها و تجارب آنان، انتقال فرهنگ و مظاهر تمدن و فرهنگ به آنان تنها بخشی از دستاوردهای توجه به این مهم است. همچنین لازم است عنایت داشته باشیم که: تجارب بدست آمده محدود طی سالیان اخیر نشانگر تعلق خاطر عمومی به میراث فرهنگی و تاریخی نزد اغلب آحاد جامعه ایرانی است که این امر را می‌توان ناشی از پاسخگویی بسیاری از آثارمیراث فرهنگی به نیازهای فطری انسان ایرانی تلقی نمود. تنها به عنوان مثال در هفته نخست امسال حدود یک میلیون نفر از باغ فین کاشان بازدید نموده‌اند. که شاهدی گویا در تایید این گفتار است. البته نباید از نظر دور داشت که میراث فرهنگی هر یک از زیست بوم‌ها و غنای آن با دیرینگی سکونت در هر سرزمین نسبت مستقیم دارد به عبارت دیگر، هر چه پیشینه تمدن و فرهنگ یک جامعه بیشتر باشد، غنای آن نیز بیشتر بوده و به همین نسبت تنوع، تعمق و قلمرو آن نیز گسترده‌تر خواهد بود. سرزمین ایران به دلیل آثار سکونت دیرپای انسان‌ها در این پهنه، از جمله مهم‌ترین سرزمین‌هایی است که از دیرینگی فرهنگ و تمدن برخوردار بوده و به همین سبب از میراث فرهنگی پربارتری برخوردار است؛ چرا که سابقه طولانی زیست در این سرزمین، تاریخ مدیدی که بر آن گذشته است، ارتباطات و مراوداتی که با انگیزه‌های تجاری و سیاسی و یا به واسطه وقوع جنگ‌ها با اقوام گوناگون از سرتاسر جهان داشته است و نیز ویژگی خاص ناشی از موقعیت جغرافیایی آن در کانون جغرافیایی جهان قدیم و در چهارراه تبادلات فرهنگی و تجاری، استقرارداشته است، طبیعت متنوع سرزمینی، و... ویژگی‌ها و مشخصات فرهنگی را برای انسان ایرانی رقم زده است که همگی بشارتی برای اهل اشارت است. 

لزوم توجه به حفاظت و مرمت بناهای تاریخی

به نظر بسیاری از صاحبنظران، مهم‌ترین رسالت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، حفاظت از بنا‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی است. رجوع به قوانین موجود و آیین نامه‌هایی که ملاک عملکرد این حوزه به شمار می‌آیند نیز موید چنین دیدگاهی است؛ به همین سبب عنایت به موضوعات مرمت و احیا، همواره از اولویت‌های مهم معاونت میراث فرهنگی به شمار می‌آید. و در این راستا حفاظت از مساجد، بقاع متبرکه و نیز سایر بناهای مذهبی از جمله حسینیه از اهمیتی دو چندان برخوردار است. خانه‌ها، بازار‌ها، کاروانسرا‌ها و... همگی آیینه‌هایی منعکس کننده فرهنگ و تمدن اسلامی‌ایرانی هستند. و بنابراین حفاظت از این آثار پاسداشت تاریخ و تمدن این آب و خاک خواهد بود. 

بنا‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی موجود در پهنه سرزمینی ایران را بایستی شاخص‌ترین آثار تمدنی مرتبط با فرهنگ ایرانی-اسلامی به شمار آورد زیرا تمدن کهن ایرانی متاثر از باور یگانه پرستی در این سرزمین، پس از تاثیر پذیری از آموزه‌های دین مبین اسلام در مسیری کمالگرایانه، موجد آثار و بناهایی است که مصداق‌های بارز این هم آمیزی هستند. ابداع الگوهای مهمی در معماری و عناصر و اجزاء مختلف بکار گرفته شده در آن‌ها و نیز آفرینش فضاهای پر رمز و رازی که همگی یادآور آفریدگار یکتا است، همگی نشانگر نقش و جایگاه ایرانیان در ترویج مفاهیم و ارزش‌های دینی هستند. و اگر چه طی سده اخیر به دلایل گوناگونی روند تداوم و تکامل این آثار متوقف شده است، لیکن حفاظت از بنا‌ها و هنرهای مرتبط با آن می‌تواند موجب یادآوری و الگو پذیری از این آثار در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی باشد. 

میراث فرهنگی مهم‌ترین عامل پیوند دهنده اقوام و مردمان یک سرزمین به شمار می‌رود. معرفی آثار فرهنگی میان ملل مختلف به استحکام صلح و ثبات در میان آنان منجر خواهد شد و به همین سبب آیین نهادینه شده حفاظت از میراث فرهنگی را بایستی ارزشمند‌ترین مظهر تمدن و فرهنگ یک جامعه به شمار آورد. 

 بنا‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی به عنوان تجلی الگوهای فرهنگی و اعتقادی مردمان یک سرزمین در قامت عناصر مصنوع، که با هدف به سامان نمودن جریان زندگی انسان در مراتب معنوی و مادی و اعتلاء وجود انسان برپا می‌شود، حداقل از دو منظر از شرایط طبیعی و جغرافیایی بستر تکوین خود تأثیر می‌پذیرد: نخست به سبب تأثیرات اجتناب‌ناپذیر شرایط اقلیمی و جغرافیایی بر ویژگی‌های فرهنگی (و تأثیر ویژگی‌های فرهنگی بر بنا‌ها) و دوم به لحاظ تأثیرپذیری ناگزیر بنا‌ها از شرایط طبیعی و لزوم تأمین آسایش کاربران اثر در برابر شرایط طبیعی و اقلیمی به همین سبب بنا‌ها و بافت‌های شهری تاریخی را بایستی تجلی‌گاه فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی تلقی کنیم. 

با عنایت به آنچه مذکور افتاد، به نظر می‌رسد که توجه به چگونگی امر مرمت بناهای تاریخی از چند جهت حائز اهمیت است: 
نخست: وجود دیدگاه‌های مختلف در حوزه نظری مرمت بنا‌ها
دوم: لزوم توجه به کیفیت انجام اقدامات مرمتی توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از این لحاظ که این سازمان مرجع رسمی مرمت بناهای تاریخی به شمار می‌آید. و امور مرمتی آن سرمشق سایر اشخاص حقیقی و حقوقی به شمار می‌آید. 
سوم: دقت نظر به این نکته اساسی که حفاظت از بناهای تاریخی در گرو انجام مرمت صحیح قسمت‌های آسیب دیده بناهای تاریخی است. 
چهارم: پذیرش این واقعیت که مرمت بنا‌ها، زمینه ساز ایجاد فرصتی برای دقت نظر و مکاشفه در زمینه حفظ فنون، اصول و هنرهای وابسته به معماری تاریخی خواهد بود. 
پنجم: توجه به اینکه بخشی از اهداف مرمت مناسب بناهای تاریخی کوششی برای تسری دانش بومی معماری ایرانی به نسل‌های جدید به شمار می‌رود. 
ششم: تعمیق یافته‌های علمی و تکامل دانش‌های بومی مرمت در کشور زمینه ساز حضور متخصصین امر در عرصه‌های بین المللی مرمت بناهای تاریخی می‌شود. 
هفتم اینکه: وجود ریشه‌های فرهنگی مشترک میان ساکنین کنونی ایران با سایر همسایگان و ملل مختلف و نیز تاثیر و تاثرهای ناشی از تعاملات طولانی مدت تاریخی خود می‌تواند زمینه ساز تفاهمات بین المللی و نیز گسترش فرهنگ صلح و مودت میان کشور ما با سایر همسایگان شود. 
هشتم و از همه مهم‌تر آنکه میراث فرهنگی محور و مبنای توسعه حال و آینده است. زیرا بر این باوریم که تمدن امری تدریجی و بطئی است نه دفعی و آنی. بنابراین و به لحاظ آنکه توسعه یافتگی هدف و مولود تمدن است، نمی‌توان انتظار داشت توسعه بدون تداوم فرهنگ و مظاهر تمدن محقق شود. 
و در ‌‌نهایت بایستی بناهای تاریخی را برای تداوم فرهنگ معماری و شهرسازی ایرانی مرمت نماییم. در قرن گذشته بسیاری از علوم فنون مهندسی به گونه‌ای در خدمت جامعه علمی جهان قرار گرفته که می‌تواند رفع کننده بخش عمده از ابهاماتی باشد که رمز گشایی از آن‌ها با ابزارهای معمول می‌سر نمی‌شده است. بدون تردید مرمت آثار تاریخی موجب حفظ اسناد و شواهدی است که می‌تواند دستمایه‌ای ارزشمند برای پژوهش‌های علمی برای سالهای متمادی توسط دانشمندان و فرهیختگان باشد. پژوهش‌هایی که می‌تواند موجب بسط دانش مهندسی بومی، تقویت بنیان‌های نظری، بهره برداری توسعه‌ای و گسترش علوم، فنون و هنرهای ایرانی شود. 

میراث فرهنگی و ارتباط آن با مفاهیم توسعه: 

در باور بسیاری از مردم، متخصصین و مسئولینی که با میراث فرهنگی، آشنایی کافی ندارند، میراث فرهنگی تنها در کالبد بنا‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی خلاصه می‌شود و به همین سبب اغلب آنان بر این باورند که میراث فرهنگی مانعی در راه توسعه و بویژه در ساخت و سازهای جدید، تلقی می‌شود. اما به نظر می‌رسد که چنین اعتقاداتی اساسا ناشی از عدم دقت کافی در مفهوم توسعه است و چنانچه رویکرد ما به مفهوم توسعه تغییر یابد آنگاه متوجه خواهیم شد که میراث فرهنگی می‌تواند بهترین آموزگار ما برای امر توسعه باشد. بنابراین بایستی ابتدا بدانیم که اولا توسعه به چه معنا است؟ و دوم اینکه آیا مصداق توسعه در چیست؟ شواهد موجود در نظام برنامه ریزی توسعه در کشور ما حاکی ازآن است که موضوع توسعه در امور کمی مورد توجه برنامه ریزان و تصمیم گیران است. اما در باور ما توسعه، معنایی کیفی را در بر می‌گیرد. و با چنین نگرشی قطعا توسعه در تمامی مظاهر فرهنگ و تمدن نمود و تجلی می‌یابد. آیا مثلا در شعر توسعه اتفاق نمی‌افتد؟ در هنر‌ها و صناعت‌ها توسعه انجام نمی‌شود؟ شعر ابتدی این نوشتار بیانی ساده و پند اموز دارد اما به دور از صنایع ادبی و بسیار ساده و بی‌پیرایه است اما زمانی که در شعر سعدی می‌خوانیم: «گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من/ از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم.» و یا در شعر بیدل دهلوی می‌خوانیم «شعله ادراک خاکس‌تر کلاه افتاده است/نیست غیر از بال قمری پنبه می‌نای سرو» به وضوح شاهد رشد تکاملی شعر و به نوعی توسعه آنچه در معنا و چه در صنایع ادبی هستیم. از زمانی که کنف و پنبه را در قالب گونی و قماش استفاده کرده‌ایم تا زمانی که از آن‌ها مخمل، دیبا و ترمه را فراوری کرده‌ایم، آیا امر توسعه بروز نکرده است؟ از زمانی که پوستین گوسفندان را فرش زیرپایمان داشته‌ایم تا زمانی که قالی گل ابریشم و قالی تبریزی را تولید و عرضه کرده‌ایم آیا مصداقی از توسعه را شاهد نبوده‌ایم؟ از بنای مسجد تاریخانه و جامع فهرج تا مسجد جامع سلطانی و مسجد نصیرالملک طی مسیری نموده‌ایم که اگر مصداق توسعه ندانیم چه بنامیم؟ 

به نظر می‌رسد که معنای راستین توسعه تعمیق معانی و توسعه مظاهر تمدن است. چه بسیارند شهرهایی که به دلیل محدودیت‌های موجود در بستر طبیعی امکان توسعه کالبدی را نداشته‌اند، لیکن امر توسعه فرهنگی در این شهر‌ها تداوم داشته است به عنوان مثال می‌توان به شهر تاریخی یزد اشاره کرد که اگر چه همواره با محدودیت منابع آب مواجه بوده است و به همین سبب امکان توسعه کالبدی را نداشته است اما در همین شهر با عمیق شدن دانش و بینش مردمانش باد مزاحمی را که روزی به مهم‌ترین تهدید در آسایش شهروندانش بود، با ابداع بادگیر به بهترین وسیله آسایش تبدیل شد. آنان با عمق توسعه فرهنگی و تمدنی ترمه و پارچه زر بفت را ابداع نمودند. حال اگر از بپرسیم که حاصل این همه توسعه کالبدی در شهرهای ایرانی ارتقاء کدامیک از هنر‌ها و مظاهر تمدن شده است، چه پاسخی داریم؟ به جمیع جهات به نظر می‌رسد که معنای توسعه بیش از هرچیز تعمیق فرهنگ، تولید دانش و مظاهر تمدن (هنر‌ها و فنون) است. و البته‌گاه در مواردی این امر با توسعه کالبدی به عنوان پایین‌ترین مرتبه توسعه نیز همراه خواهد بود. بدون تردید دستیابی به توسعه بدون بهره برداری از آموزه‌های ناشی از گذشت روزگار و تدبر در تجارب دیگران می‌سر نیست و تنها در سایه معانی پایدار در هنر و میراث گذشتگان امکان آن فراهم است تا حکیمی فرهیخته ما را پند دهد که: «پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند» و یاد آورمان باشد که توسعه در معنا از گزند بلایای طبیعی در امان است.

به بهانه ۲۱ آذر ؛ سالروز درگذشت ميرزا حسن خان رشديه پایه‌گذار مدارس نوین ایران

 

ميرزا حسن تبريزي معروف به رشديه و پدر معارف ايران، بنيان گذار آموزش نوين در ايران است. رشديه در سال 1229 شمسي در محله چرندآب تبريز به دنيا آمد و پس از گذراندن مقدمات در زادگاه خود تصميم گرفت براي ادامه تحصيلات به نجف برود اما با خواندن مقاله ای در روزنامه ثريا که شمار ايرانيان با سواد را از هر هزار نفر ده نفر ذکر کرده بود، از سفر به نجف چشم پوشيد و عازم بيروت شد و در دارالمعلمين آنجا به فراگرفتن شيوه هاي نوين آموزش پرداخت. در سال 1261 با هدف تأسيس مدرسه به شيوه نوين، از مدارس جديد استانبول بازديد نمود و در همانجا الفباي صوتي را براي جايگزين نمودن با روش قديمي آموزش در مدارس جديد ابداع کرد. در سال 1262 نخستين مدرسه به سبک نو را براي کودکان مسلمان قفقاز تأسيس نمود و در سال 1266 نخستين مدرسه نوين ايران را در محله ششگلان تبريز بنا نهاد. اين مدرسه و به دنبال آن پنج مدرسه ديگري که در تبريز و مشهد تأسيس کرد با کار شکني ها و دسيسه هاي درباريان و تاريک انديشان پي درپي بسته شد. رشديه با فروش املاک خود و با اجازه ي علماي نجف، مسجد شيخ الاسلام تبريز را به مدرسه تبديل کرد و در کلاس ها ميز، نيمکت و تخته سياه گذاشت و به تدريس با روش جديد اقدام نمود. اين مدرسه نيز با هجوم گروهي بي بصيرت بسته شد و حتي يکي از شاگردان جان خود را از دست داد و رشديه نيز زخمي شد و مجبور به ترک وطن گرديد. وقتي ميرزا علي خان امين الدوله که سياستمداري روشن بين بود به واليگري آذربايجان انتخاب شد، رشديه را به تبريز فراخواند و با ايمان به پايمردي و ميهن دوستي او، مدرسه ي بزرگي در تبريز باز کرد. رشديه در اين مدرسه به 60 نفر دانش آموز کلاه و لباس يکسان پوشاند و به آموزش آن ها پرداخت اما با برکناري امين الدوله، دوباره مدرسه رشديه مورد يورش قرار گرفته و به آتش کشيده شد. رشديه علاوه بر فعاليت هاي آموزشي و بنا نهادن آموزش نوين در ايران، روزنامه هايي به نام «مکتب» و «طهران» منتشر مي کرد؛ از او 27 جلد اثر به جا مانده است که از ميان آنها مي توان به این موارد اشاره کرد: بدايه التعليم، هدايه التعليم، نهايه التعليم، تحفه الصبيان، صد درس، تنبيه الغافلين، ارشاد الطالبين و ... ميرزا حسن رشديه در اواخر عمر براي در امان ماندن از دشمني مخالفان به قم رفت و در سال 1323 در همانجا درگذشت. روان پاکش شاد و نام و يادش جاودان باد.

================

كميسيون فرهنگ و هنر بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز

ثبت هنر کُلش‌بافی قزوین در فهرست آثار ملی کشور

 

به‌گزارش انجمن نيوز به‌نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری قزوین، محمدعلی حضرتی مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری این استان با اعلام این خبر گفت: «مهارت کلش‌بافی به‌عنوان یک هنر دستی و سنتی قدیمی و اصیل است که با ساقه‌های گندم در اندازه‌های مختلف با مهارت خاص و خلاقیت بافندگان تهیه می‌شود. این دست‌بافته‌ها با کاربری‌های سبد برای حمل‌و‌نقل و نگهداری انگور، نگهداری نان (ناندانی) و تخم‌مرغ (تخم‌مرغ‌دانی) و... به‌کار می‌رود. رشته کلش‌بافی در بسیاری از روستا‌ها و شهرهای شهرستان تاکستان- به‌علت وجود باغات فراوان انگور و کاربرد فراوان آن در فصل برداشت - در بین زنان این منطقه بسیار پر طرفدار بوده که متاًسفانه در حال حاضر از بین بافندگان فراوان این رشته، تنها چند بانوی پیشکسوت این هنر را زنده نگه داشته و به تولید آن اشتغال دارند.» 

او با اشاره به روند تاریخی این هنر افزود: «با توجه به نتایج حاصل از کاوش‎های باستان‎‌شناسی، در هزاره هفتم و ششم پیش از میلاد که هنوز چرخ سفالگری ابداع نشده بود، سفالگران از سبد‌ها به‌عنوان قالب برای شکل‌دهی به ظروف سفالی استفاده می‌کردند. زمانی که گِل سفال هنوز خیس و مرطوب است آن‌را با توجه به شکل سبد، حالت ‌داده و قبل از خشک شدن ظرف گلی، سبد را از آن جدا می‌کردند که اثر طرح سبد بر روی سطح ظرف سفالی باقی می‌‎ماند و یکی از راه‌های باز‌شناسی شیوه‌های سبدبافی در دوران باستان طرح‌های به‌جا مانده در روی سفال است. در محوطه چهاربنه (سگزآباد) که قدمت آن به ۶هزار تا ۵۲۰۰ قبل از میلاد تاریخ‌گذاری شده این آثار شناسایی و معرفی شده است.» 

مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری قزوین حفاظت از این هنر را ضروری دانست و افزود: «با رشد شهرنشینی و پیشرفت تکنولوژی علاوه بر رفاه و توسعه آسیب‌های بسیاری به حوزه میراث معنوی و ناملموس وارد شده، کم‌رنگ شدن آیین‌ها، سنت‌ها و رسوم متنوع و کهن، بی‌میلی جوانان نسبت به برگزاری و یادگیری آیین‌ها و هنرهای سنتی نیز ارمغان توسعه و پیشرفت است. رشته کلش‌بافی از‌جمله رشته‌های سنتی و به نوعی آیینی منطقه تاکستان به‌شمار می‌رود که با توجه به عدم شناخت کافی در حال فراموشی بوده و حفظ این رشته که زمانی پیوند ناگسستنی در الگوی معیشتی و اجتماعی مردمان تات و ترک شهرستان تاکستان داشته ضروری است.» 

او با اشاره به وضعیت کنونی و احیای این هنر اصیل تصریح کرد: «در حال حاضر هنر کُلش‌بافی در شهرستان تاکستان (شهر تاکستان، شهر نرجه و روستای دیال‌آباد) وجود دارد. این هنر امروزه رونق و اعتبار گذشته خود را به دلیل صنعتی شدن اقلام حمل‌و‌نقل (سبد پلاستیکی، سبد چوبی و...) از دست داده است. در گذشته تولیدکنندگان دست‌ساخت‌های کُلشی، با توجه به سبک زندگی روستایی، با مصرف‌کنندگان خود ارتباط نزدیک و پیوسته‌ای داشتند و تولیدات دستی خود را بسته به نیاز مصرف کننده تغییر و تولید می‌کردند، اقلام ساخته شده از کُلش در منطقه تاکستان به علت ساخت خوب از استقامت بالایی برخوردار بوده که نظر تاجران را برای خرید جلب کرده و در نتیجه این تبادلات اقتصادی و انتقال این کالا به مناطق اقماری، بافته‌های کلُشی تاکستان به نوعی در کنار محصول انگور و مشتقات آن جزو اقلام شناخته شده و معروف به‌شمار می‌رفت.» 

حضرتی، خلاقیت، اصالت، ارزش و تولید گروهی را از‌جمله شاخص‌های این هنر خواند و یادآور شد: «برای‌ پیشرفت‌ این‌ رشته نیاز به‌ حمایت‌ و برنامه‌ریزی‌ است‌. اگر شرایط‌ و امکانات‌ لازم‌ مهیا شود و مشکلات‌ تولیدکنندگان ‌را تا حد امکان‌ مرتفع‌ کنیم فضای‌ کاری‌، کاملا گسترده‌ و پیشرفته‌ خواهد شد.» 

او شناسایی هنرمندان فعال این رشته و تهیه کارت شناسایی برای آنان، ترغیب هنرمندان فعال این رشته به فعالیت و تولید بیشتر و حمایت‌های مادی و معنوی به آنان از‌جمله فروش محصولاتشان در فروشگاه‌های صنایع‌دستی، ترغیب هنرمندان این رشته به انتقال تجربیات به هنرجویان صنایع‌دستی، فراهم کردن مقدمات آموزش این رشته در مرکز آموزش صنایع‌دستی، در نظر گرفتن بسته‌های حمایتی از پیشکسوتان این رشته را از‌جمله راهکارهای حفاظتی عنوان کرد و گفت: «با همراهی و همکاری هنرمندان پیشکسوت و آموزش به نوجوانان و جوانان می‌توانیم این هنر اصیل و بومی را حفظ و با توسعه و ترویج آن زمینه ایجاد اشتغال و درآمدزایی را در منطقه فراهم کنیم.» 

مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری قزوین خاطرنشان کرد: «با توجه به اهمیت هنرهای سنتی و صنایع دستی اصیل، هنر کُلش‌بافی استان قزوین در جلسه شورای تخصصی ثبت میراث ناملموس که با حضور محمدحسن طالبیان معاون میراث‌فرهنگی کشور، فرهاد نظری مدیر‌کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی کشور و اعضای شورا برگزار شد پرونده آن ارائه شد، مورد بررسی و تائید نهایی قرار گرفت و در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید. امیدواریم بتوانیم در راستای حفاظت و صیانت از میراث ناملموس و هنرهای ارزشمند استان به خصوص هنر کلش‌بافی گام‌های مؤثری برداریم.»

مطالعات ژنتیک باستان‌شناسی در گورستان لیارسنگ‌بن املش

 به گزارش میراث آریا به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، ولی جهانی سرپرست هیئت باستان‌شناسی گورستان لیارسنگ‌بن روز دوشنبه ۲۰ آذر ۹۶ با اعلام این خبر گفت: «مجموعه باستانی لیارسنگ‌بن املش در نزدیکی روستای شیرچاک از توابع بخش رانکوه شهرستان املش قرار گرفته و کاوش‌های باستان‌شناسی این گورستان در طی سه فصل صورت گرفته است.»

این  باستان‌شناس اظهار کرد: «در سه فصل کاوش باستان‌شناختی در این محوطه، ۴۸ گور مورد شناسایی قرار گرفت که به‌لحاظ تاریخی به ادوار اشکانی و ساسانی تعلق دارد.» 

او افزود: «به دلیل  اهمیت ژئواستراتژیک و همچنین فقدان اطلاعات تاریخی و باستان‌شناختی کافی از وضعیت این ناحیه و نیز نقش این منطقه در معادلات سیاسی ایران در ادوار اشکانی و ساسانی، در این فصل از کاوش‌های باستان‌شناسی، با همکاری مرکز مطالعات ژنتیک نور، پژوهش‌های ژنتیک باستان‌شناسی صورت گرفت.»

به گفته این باستان‌شناس در این راستا  مطالعات آزمایشگاهی بر روی دی. ان.ای میتوکندریایی (mtDNA) و کروموزوم Y انجام شد.

او هدف از انجام پژوهش‌های ژنتیک باستان‌شناسی را پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی از قبیل تعیین سن و جنسیت اشخاص، شناخت بیماری‌های رایج، تعیین منشأ جمعیتی و تخمین میزان و نحوه ارتباطات و مراودات جوامع ساکن در این ناحیه با مناطق هم‌جوار، اعلام کرد. 

به بهانه ۲۱ آذر ؛ زادروز احمد شاملو

احمد شاملو

روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم

================

كميسيون فرهنگ و هنر بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز

به بهانه درگذشت بانوي آواز ؛ ناهيد دايي جواد

 

«ناهید دایی جواد» هنرمند پیشکسوت ادبیات و آواز اصفهان و خالق ترانه جاودان «غروب کوهستان» شب گذشته در اثر سانحه تصادف درگذشت.

ناهید دایی جواد هنرمند پیشکسوت ادبیات و آواز سنتی ایران شب گذشته ۱۹ آذر ماه ۹۶ در اثر سانحه تصادف درگذشت. ناهید دایی جواد فرزند عبدالباقی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر اصفهان به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی ادامه داد و در سال ۱۳۴۲ به استخدام آموزش و پرورش استان اصفهان درآمد و از سال ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۷۴ که بازنشسته شد در دبیرستان‌های شهر اصفهان به تدریس ادبیات و زبان فارسی و عربی مشغول بود. وی نه سال پیش از انقلاب از رادیو استعفا داد و از سال ۱۳۷۴ تا کنون مشغول تدریس آواز ایرانی در آموزشگاه‌ها شد. ناهید دایی جواد در سال ۱۳۸۱ سه کنسرت در تهران در تالارهای وحدت، اندیشه، فرهنگ با مشارکت کیان علی‌نژاد اجرا کرده است و پس از آن به همراه «گروه ایراندخت» تور کنسرتی را در شرق ایالات متحده داشته است. آخرین اجرای وی در خارج از کشور در بزرگداشت پیرنیا در لندن بوده است که به همراه گلپایگانی با همدیگر برنامه اجرا کردند. از جمله آثار این هنرمند می توان به «ناله بی‌اثر» با شعر «رهی معیری»، «اشکم دونه دونه»، «آه سینه‌سوز» از «جهانبخش پازوکی»، «دستی نگیرد دست من» یا «ساقیا در را گشا» که به اسم «همراز»، تصنیف «مادر» و تصنیف «ساقی بیگانه» اشاره کرد.

بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز درگذشت اين هنرمند فرهيخته و ارزنده را به جامعه فرهنگي كشور ، مردم شريف اصفهان ، شاگردان و خانواده ايشان تسليت مي گويد .  روحش شاد و يادش گرامي

براي ۱۱ دسامبر ؛ روز بين المللي کوه --  For December 11; International Mountain Day

براي ۱۱ دسامبر ؛ روز بين المللي کوه
For December 11; International Mountain Day

==============================

روابط عمومي و امور بين الملل بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز
Public Relations and International Affairs of Foundation of History and Cultural Heritage of Alborz

به بهانه  ۲۰ آذر ؛ سالروز درگذشت استاد ابوالحسن خان صدیقی

 

ابوالحسن‌خان صدیقی نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایرانی و از شاگردان کمال‌الملک در سال ۱۲۷۳ در محله عودلاجان تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا باقرخان صدیق‌الدوله از اهالی نور مازندران بود اما خانواده سال‌ها قبل از تولد ابوالحسن به تهران آمده بودند و ساکن عودلاجان شده بودند که آن زمان از محلات اعیان‌نشین پایتخت محسوب می‌شد. ابوالحسن در هفت سالگی به مدرسه اقدسیه رفت که از مدارس جدید بود و سعیدالعلمای لاریجانی آن را پایه گذاری کرده بود. صدیقی پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه آلیانس رفت و در آن‌جا بدون این که استاد نقاشی داشته باشد شروع به نقاشی کرد؛ نقاشی‌های او روی دیوارهای مدرسه اعتراض مدیران مدرسه را در پی داشت. هر چند خانواده اشرافی‌اش آرزوهای دیگری برای ‌او در سر می‌پروراندند و پدرش تمایل نداشت که فرزندش به نقاشی روی آورد، اما علاقه فراوان ابوالحسن به نقاشی و طراحی موجب شد تحصیل را در سال آخر مدرسه رها کند و همراه دوستش علی‌محمد حیدریان نزد کمال‌الملک برود و سر کلاس درس او در مدرسه صنایع مستظرفه حاضر شود. پس از سه سال تحصیل در سال ۱۲۹۹ با درجه ممتاز دیپلم گرفت و در همان مدرسه به عنوان معلم مشغول تدریس شد. میل پنهانی صدیقی را به سوی مجسمه‌سازی می‌کشاند و در حالی که در آن زمان هیچ استاد مجسمه‌سازی در ایران وجود نداشت و در هیچ کجا از جمله مدرسه صنایع مستظرفه تدریس نمی‌شد. او در سال ۱۳۰۱ با وسایلی ابتدایی مجسمه‌ای گچی از نیم‌تنه کودکی می‌سازد و به کمال‌الملک عرضه می‌کند. کمال‌الملک با دیدن مجسمه متوجه استعداد صدیقی که اکنون دیگر یکی از مدرسان نقاشی در مدرسه بود می‌شود و گلخانه‌ مدرسه را تبدیل به کارگاه مجسمه‌سازی می‌کند و صدیقی ضمن تدریس نقاشی به تجربه ‌اندوزی در زمینه مجسمه‌سازی می‌پردازد و با مطالعه کتاب‌هایی که کمال‌الملک از اروپا با خود آورده تا حدی با مسائل تئوریک مجسمه‌سازی آشنا می‌شود. پس از آن که چندین مجسمه گچی می‌سازد و طی دو سه سال تجربه لازم را به دست می‌آورد. روزی از کمال‌الملک می‌خواهد که امکان ساختن مجسمه‌ای از سنگ را برای او فراهم کند که کمال‌الملک ابتدا مخالفت می‌کند و امکانات و تجربه صدیقی را کافی نمی‌داند اما سرانجام موافقت می‌کند و هزینه خرید سنگ را تقبل می‌کند. صدیقی از روی عکسی از مجسمه ونوس دومیلو کار ساختن مجسمه ونوس را شروع می‌کند و سرانجام در سال ۱۳۰۴ کار این مجسمه سنگی به اتمام می‌رسد. کمال‌الملک که متوجه استعداد کم‌ نظیر شاگرد خود می‌شود او را به همراه مجسمه سنگی ونوس میلو به حضور احمدشاه می‌برد و در این دیدار احمدشاه پنجاه تومان که در آن زمان پول زیادی بود به کمال‌الملک می‌دهد و مقرری ماهانه‌ای به مبلغ ۲۰ تومان برای پیش‌برد و تداوم کارهای صدیقی برای وی تعیین می‌کند و کمال‌الملک نیز سرپرستی کارگاه تازه تاسیس شده مجسمه‌سازی مدرسه صنایع مستظرفه را به او می‌سپارد. در این دوران او مجسمه‌های متعددی می‌سازد از جمله مجسمه گچی فردوسی، مجسمه‌های نیم‌تنه و تمام قد امیرکبیر، مجسمه ابوالقاسم، مجسمه الیاس دوره‌گرد و دلاک حمام. ماندگارترین مجسمه این دوران، که در سال ۱۳۰۵ ساخته شده‌است، مجسمه سیاه نی‌زن (حاج مقبل) است که از گچ فرنگی پاتینه شده ساخته شده‌است و ارتفاع آن ۹۳ سانتی‌متر است و هم‌اکنون در موزه هنرهای ملی نگهداری می‌شود. در سال ۱۳۰۶ کمال‌الملک از کلیه مناسب خود استعفا داد و به حسین‌آباد نیشابور مهاجرت کرد. او هنگام ترک تهران به صدیقی توصیه کرد به اروپا برود و تحصیلات تکمیلی خود را در آنجا بگذراند؛ پولی را هم که کمال‌الملک در این مدت از محل دریافت مستمری احمدشاه برایش پس‌انداز کرده بود، به او داد. با رفتن استاد، شاگردان و معلمان مدرسه نیز پراکنده شدند و یک سال بعد در ۱۳۰۷ صدیقی با هزینه شخصی از تهران به آستارا و از آن‌جا به باکو و مسکو و از طریق مسکو به فرانسه رفت. سپس به چند کشور اروپایی سفر کرد و سرانجام به مدت چهار سال در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبای پاریس زیر نظر آنژالبر به فراگیری و کسب تجربه در مجسمه‌سازی و حجاری پرداخت. صدیقی که در فاصله‌ دو جنگ جهانی در اروپا به سر می‌برد بیشتر وقت خود را به نقاشی گذرانید. او در این دوران ۱۶۰ تابلو خلق کرد. در اسفند سال ۱۳۱۲ صدیقی به کشور بازگشت او چند ماه بعد در اردیبهشت ۱۳۱۳ با دختر خاله خود قدرت‌السادات میرفندرسکی ازدواج کرد. با کسب اجازه از کمال‌الملک و با کمک دوست و همکلاس قدیمی‌اش علی‌محمد حیدریان، دوباره مدرسه هنرهای مستظرفه را دایر کرد. پس از مرگ کمال‌الملک در ۱۳۱۹ به دلایل نامعلومی این مدرسه تعطیل شد. اما بعد از مدتی مدرسه دیگری به نام مدرسه هنرهای زیبا وابسته به وزارت فرهنگ تشکیل شد صدیقی پس از مدتی سرانجام ‌پذیرفت که در این مدرسه جدید به تدریس بپردازد. این مدرسه بعد از تاسیس دانشگاه تهران تحت عنوان دانشکده هنرهای زیبا به کار خود ادامه ‌داد و ریاست دپارتمان حجاری در این دانشکده به صدیقی سپرده ‌شد. در سال ۱۳۲۹ صدیقی به انجمن آثار ملی پیوست در این دوران او خلق آثاری از بزرگان علم و ادب ایران را به انجام رسانید و مجسمه‌های ماندگاری از این مشاهیر ساخت. خلق آثاری از سعدی، ابن سینا، فردوسی و حافظ حاصل فعالیت‌های او در این دوران است. صدیقی سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد اما تمام توجه خود را به مجسمه‌سازی معطوف ساخت. او با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمه‌های ماندگاری بسازد. مجسمه نادر در آرامگاه نادر شاه مشهد و مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران و مجسمه خیام پارک لاله تهران هم حاصل این سالها است. در هنگام وقوع انقلاب اسلامی، صدیقی در ایتالیا در حال ساختن مجسمه امیرکبیر بود، البته ماکت گچی مجسمه به پایان رسیده بود که مسئولان جدید از پرداخت هزینه‌های بعدی سرباز زدند و ساخت مجسمه برنزی متوقف شد. سپس ماکت گچی که ۲۲۵ سانتی‌متر ارتفاع داشت توسط لورنزو نیکولوچی ریخته‌گری و ساخته شد، اما به دلیل تغییر دولت در ایران در سال ۵۷ انتقال آن به تهران منتفی شد. سرانجام این مجسمه پس از ۳۳ سال در تاریخ ۱۹ مهر سال ۱۳۸۹ به همت شهرداری وقت تهران، طی مراسمی با حضور خانواده‌اش و مسئولان شهرداری در پارک ملت نصب شد. محل نصب آن پس از ورودی پارک ملت، کمی بالاتر از پله‌هایی است که در دو سوی آن تندیس‌های ج مشاهیر خودنمایی می‌کند. مجسمه در نقطه بالایی پله‌ها و در افق زیبایی قرار دارد. صدیقی بعد از مدتی به ایران بازگشت و سال‌های پایانی را در سکوت و انزوا به‌ سر برد. در هشتم تیر ۱۳۷۱ همسر صدیقی درگذشت. در سال ۱۳۷۰ کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت از آثار صدیقی عکس‌برداری کند و کتابی منتشر کند. کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شد. صدیقی یک سال پس از انتشار این کتاب در ۲۰ آذر ۱۳۷۴ درگذشت.

================

كميسيون فرهنگ و هنر بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز

رفتار شهروندي سازمانی در سازمان

مهران اميري ؛ مدرس دانشگاه و عضو هيئت مديره بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز

تا به حال بارها و بارها افرادی را در سازمان‌ها دیده‌اید که از سازمان خود در مقابل دیگران دفاع می‌کنند. آنچه را می‌دانند به همکاران خود می‌آموزند و برای جذب افراد توانا به سازمان خود تلاش می‌کنند بدون آنکه چشم انتظار پاداشی از سازمان باشند. این رفتار آنها چه توجیهی دارد؟ چه ابعادی دارد؟ اثرات آن برای سازمان چیست؟ برای پاسخ به این سوالات بد نیست به نکاتی چند توجه شود. مطالعه رفتار انسان یکی از زمینه‌هایی است که همواره مورد توجه صاحبنظران علوم اجتماعی بوده است.

تا به حال بارها و بارها افرادی را در سازمان‌ها دیده‌اید که از سازمان خود در مقابل دیگران دفاع می‌کنند. آنچه را می‌دانند به همکاران خود می‌آموزند و برای جذب افراد توانا به سازمان خود تلاش می‌کنند بدون آنکه چشم انتظار پاداشی از سازمان باشند. این رفتار آنها چه توجیهی دارد؟ چه ابعادی دارد؟ اثرات آن برای سازمان چیست؟ برای پاسخ به این سوالات بد نیست به نکاتی چند توجه شود. مطالعه رفتار انسان یکی از زمینه‌هایی است که همواره مورد توجه صاحبنظران علوم اجتماعی بوده است. رفتار انسان ابعاد مختلفی دارد که علومی چون روانشناسی، جامعه شناسی و مدیریت به مطالعه رفتار انسان در محیط‌های مختلف می‌پردازد. سنجش نوع رفتار، هدایت و پیش بینی رفتار برخی از اهداف مطالعه رفتار هستند که از طریق مطالعه متغیرهایی چون انگیزش، ارزش‌ها و نگرش‌ها، ادراک، شخصیت، احساس و غیره میسر می‌شود. رفتار انسان‌ها در قالب نقش‌هایی که در محیط‌های مختلف بر عهده دارند، قانونمند می‌شود. هر فرد در نقشی که بر عهده دارد وظایفی را ایفا می‌کند و رفتارهای خاصی از او انتظار می‌رود. برای مثال یک فرد به عنوان یک شهروند موظف است در نقش خود از ضایع کردن حقوق دیگران خودداری کند. چنانچه گاه قوانین برای کنترل و هدایت این رفتارها در جوامع خط قرمزهایی را برای شهروندان ترسیم می‌کند. علاوه‌بر رفتارهایی که در قالب نقش از هر فرد انتظار می‌رود رفتارهایی نیز وجود دارد که ریشه در مواردی چون فرهنگ، تاریخ و دین یک جامعه دارد. رفتارهای داوطلبانه‌ای که در جوامع بر طبق ارزش‌ها انجام می‌شود که برای مثال می‌توان احترام به افراد مسن در جامعه را نام برد که در قالب فرانقش‌ها تجلی می‌یابد. این رفتارها را در درون سازمان‌ها رفتار سازمانی شهروندی می‌نامند. رفتارهای شهروندی عبارتند از؛ رفتارهایی فرانقش و داوطلبانه و نوآورانه که از سوی کارکنان در سازمان رخ می‌دهد. با آنکه این رفتارها از وظایف رسمی کارکنان نیست و برای کارکنان پاداشی از سوی سازمان ندارد، اما آنچه موجب مطالعه آنان شده است تاثیراتی است که بر بهبود اثربخشی و کارآیی سازمان‌ها دارد. برای مثال رفتار‌هایی چون کمک به آموزش کارکنان تازه وارد به سازمان، استفاده از زمان‌های استراحت برای تکمیل کار، ارائه پیشنهادهایی برای بهبود روش کار و کار روی پروژه‌ها در منزل همه و همه از جمله رفتارهای شهروندی سازمانی محسوب می‌شود. پژوهشگران و صاحبنظران تاکنون ابعاد مختلفی را برای رفتار شهروندی سازمانی برشمرده‌اند که برخی از مهم‌ترین این ابعاد به شرح زیر هستند: - جوانمردی: این بعد اشاره به رفتارهایی دارد که افراد در شرایط سخت دارند سعی می‌کنند با وجود این سختی‌ها کار کرده و شکایتی نکنند و با خوش‌بینی جنبه‌های مثبت سازمان را برجسته کنند. - رفتار مدنی: این رفتار مشابه رفتار مدنی شهروند در اجتماع است که در درون سازمان بروز می‌یابد. در این نوع رفتار فرد خود را جزئی از سیستم سازمان می‌داند و از عملکرد آن دفاع می‌کند. در این نوع رفتار فرد به طور فعال و داوطلبانه در فعالیت‌های سازمان مشارکت می‌کند و سعی در تقویت وجهه آن می‌کند. در واقع کارکنان با ارائه این رفتار، فراتر از وظایف رسمی خود در سازمان عمل می‌کنند. - ابتکار عمل و توسعه توانایی: در این نوع رفتار فرد سعی می‌کند تا دانش و مهارت خود را در راستای وظایف خود گسترش دهد و وظایف سازمانی خود را با شیوه‌ای بهتر و نوآورانه عرضه کند. - ادب و مهربانی: این متغیر مجموعه‌ای از رفتارها است که موجب کاهش مشکلات بین افراد می‌شود. مشورت و مشارکت با افراد و هماهنگی قبل از تصمیم‌گیری و عملکرد از جمله اقداماتی است که می‌توان آن را جزو این رفتارها دانست. - نوع دوستی: این مجموعه شامل کلیه رفتارهایی است که در آنها فرد به طور داوطلبانه به دیگر افراد سازمان کمک می‌کند، با آنها تعامل می‌کند، در جهت رسیدن هر چه بهتر به اهداف سازمانی به آنها مساعدت می‌دهد، مشکلات آنها را کاهش می‌دهد، دانش خود را به آنها انتقال می‌دهد یا اختلاف بین آنها را رفع می‌کند. - وجدان کاری: این نوع رفتار نیز یک رفتار بصیرتی است که فرد را فرای نقش و وظایف تعریف شده برای سازمان قرار می‌دهد. برای مثال هنگامی که فردی در منزل برای اتمام پروژه‌های کاری خود به طور داوطلبانه کار می‌کند چنین رفتاری را از خود بروز داده است. - اما آنچه که بیش از همه حائز اهمیت است مزایایی است که از خلال این رفتارها نصیب سازمان می‌شود. بررسی پژوهش‌های مختلف در زمینه رفتار شهروندی سازمانی نشان می‌دهد که این رفتارها نتایج مثبت زیر را در سازمان‌ها به بار می‌آورد که می‌توان به مواردی چون افزایش بهره‌وری کارکنان که منجر به افزایش بهره‌وری سازمان می‌شود، بهبود هماهنگی و ارتباطات سازمانی، افزایش رضایت کارمندان، بهبود وفاداری کارمندان به سازمان و افزایش تعهد کاری، افزایش بازارمحوری، بهبود و ثبات عملکرد سازمان، افزایش رضایت مشتریان از خدمات سازمان و افزایش وجهه سازمان اشاره کرد. برای این رفتارها معایب محدودی هم ذکر شده است که مهم‌ترین آنها اختلاط زندگی کاری و شخصی کارکنان است.

تلاش برای ثبت محوطه باستانی ربع رشیدی تبریز در فهرست میراث جهانی یونسکو

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، بهرام آجورلو سرپرست هیئت باستان‌شناسی و دانشیار باستان‌شناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز امروز شنبه 18 آذر با اعلام این خبر گفت: «در فصل اول پروژه بین‌المللی ربع رشیدی، علاوه بر گمانه‌زنی باستان‌شناختی، نمونه‌برداری‌های باستان‌سنجی و آزمایشگاه مواد و مصالح مرمتی، مطالعات ژئورفرنس، ژئوفیزیک، لیزر اسکن سه‌بعدی و مطالعات مرمتی برج بزرگ جنوبی به روش برداشت رلووه و آندوسکوپی سازه انجام شده است.»

او افزود: «محوطه باستانی معروف به ربع رشیدی یا رشیدیه در مجاورت محلات عباسی و یوسف‌آباد در شمال شرقی تبریز با وسعت حدود 13 هکتار یک اثر ملی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران است.»

این باستان‌شناس اظهار کرد: «ابعاد واقعی اراضی آن با حساب بخش‌هایی که بیرون از حصار قرار داشته و در چهار دهه اخیر زیر ساخت‌و‌سازهای شهری و یا تصرفات غیر قانونی رفته، حدود 30 هکتار است.»

آجرلو افزود: «هیئت بین‌المللی ربع رشیدی با مشارکت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز و مؤسسه باستان‌شناسی آلمان در ربع رشیدی  پس از یک وقفه 10 ساله و بر اساس چهار تفاهم‌نامه همکاری متقابل  اولین فصل کاوش و مطالعات بلند‌مدت بین‌المللی چندجانبه را شروع کرد.»

آجرلو، فراهم کردن مقدمات برای پیشنهاد ثبت محوطه باستانی ربع رشیدی تبریز در فهرست میراث جهانی یونسکو تا افق 1404 با توجه به ثبت وقف‌نامه ربع رشیدی در فهرست میراث معنوی یونسکو و فراهم‌کردن مقدمات برای آزادسازی اراضی تحت تصرف غیرقانونی و گسترش محدوده تحت حفاظت و تملک اداره‌‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری آذربایجان شرقی را از اهداف راهبردی هیئت بین‌المللی ربع رشیدی اعلام کرد .

او افزود: «معرفی اثر ملی ربع رشیدی در ابعاد جهانی به‌مناسبت رویداد بین‌المللی "تبریز2018" و تبدیل کاربری اثر در بلند‌مدت و پس از تکمیل گام به گام عملیات‌های کاوش و مرمت به یک پارک موزه گردشگری در شهر تبریز نیز چشم‌انداز و دیگر اهداف راهبردی هیئت بین‌المللی ربع رشیدی را تشکیل می‌دهد.»

فصل اول پروژه بین‌المللی ربع رشیدی تبریز با مجوز ریاست پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگر انجام شد

آسبادهای ایران به سوي جهانی شدن

 آسبادهای ایران هم‌اکنون در فهرست پیشنهادی ایران در آثار میراث جهانی یونسکو قرار دارند و قرار است در آینده در فهرست جهانی قرار گیرند.

به‌گزارش انجمن نيوز، آسباد که برخی آن را نخستین ساخته صنعتی بشری می‌دانند قدمتی به بلندای تاریخ دارد. در پهنه وسیعی از خراسان بزرگ تاریخی از شمال هرات تا جنوب سیستان با بهره‌گیری از بادهای 120 روزه، درست در فصلی که مقارن با برداشت غلات است (اواخر اردیبهشت تا پایان شهریور) آسبادها به کار می‌افتند.

سيامك صحافي عضو انجمن ميراث فرهنگي و رئيس بنياد تاريخ و ميراث فرهنگي البرز در رابطه با ویژگی و کارکرد آسبادهای شرق ایران گفت: «آسبادها در گذشته در معیشت مردم اهمیت زيادی داشته‌اند. همچنین نمودی از ترکیب معماری سنتی با نیازهای زيست‌بوم و بهره‌گیری مناسب از انرژی‌های پاک به‌شمار می‌آيند. با توجه به ويژگی‌های منحصر‌به‌فرد آسبادها و خصوصیات عملکردی و زيبايی‌شناسانه، بازشناسی معذفی و در نهایت ثبت آن‌ها در فهرست میراث جهانی اهمیت بسیار پیدا می‌کند.»
او افزود: «در میان پهنه‌های شرق ایران که از فناوری آسباد بهره می‌برده‌اند خراسان جنوبی از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به اینکه شدت بادهای 120 روزه در مناطق مختلف یکسان نیست و از طرفی نیاز به نیروی باد برای تولید آرد از غلات تابع نیازهای جامعه هدف و یا تولید غلات در محل بوده است، تعدد و پراکندگی آسیادها در خراسان جنوبی بسیار است. در طبس مسینا به‌خاطر وجود دشتی حاصلخیز که خود تولید کننده غلات فراوانی بوده است تعدد آسبادها بالاست. به‌نحوی که برخی طبس مسینا را انبار غله قاینات نوشته‌اند.»
صحافي تأکید دارد: «اما در نهبندان که نقطه مهمی در مسیرهای تجاری در جاده ادویه و تجارت با هند قرار داشته نیز تعداد آسبادها زیاد است چراکه گندم مورد نیاز کاروانیان عبوری را که از سیستان به آن‌جا حمل می‌شد در آسبادهای نهبندان به آرد تبدیل می‌کردند و در اختیار کاروانیان قرار می‌دادند. این درحالی است که منطقه درح نیز از مناطقی است که تعدد و تکثر آسبادها در آن‌ها مشهود است. در هر کدام از این مناطق وجود رشته‌های متعدد و به هم چسبیده از آسبادها و در روستاهای حواشی هر کدام از آن‌ها مانند علی‌آباد، محمدآباد و دستگرد در نزدیکی طبس مسینا و خونیک، خوانشرف، چهار فرسخ و رومه در نزدیکی نهبندان نیز آسبادها فراوان به چشم می‌خوردند.»
او با اشاره به اینکه پراکندگی آسبادها در خراسان جنوبی تا روستای خور در 85 کیلومتری شرق بیرجند نیز دیده می‌شود، تصریح کرد: «درگذشته برای بهره‌گیری مطلوب از باد‌گاهی آسبادها در گودی زمین مانند چهار فرسخ و گاهی بر بالای بلندا مانند آسیابان می‌ساختند. در روستاهای کوهستانی شهرستان درمیان مانند گیت، آسیابان و... و حتی فلارگ در بخش مرکزی بیرجند برای آسبادها به‌صورت منفرد و بر بالای بلندی ساخته می‌شدند.»
عضو انجمن ميراث فرهنگي ادامه داد: «با توجه به اینکه عملکرد آسبادها در گستره شرق ایران یکسان و از نظر ظاهری شبیه به هم است، اما بسته به موقعیت مکانی و شدت باد و حتی سنت‌های معماری بومی از لحاظ ظرایف معماری تفاوت‌هایی دیده می‌شود.»

=================
درحال حاضر آسبادهای ایرانی به شماره 6192 در فهرست پیشنهادی دولت جمهوری اسلامی ایران در آثار میراث جهانی یونسکو قرار گرفته است.

گزارش دوازدهمین اجلاس کمیته میراث‌فرهنگی ناملموس در کره جنوبی

به‌گزارش میراث‌آریا به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، محمدحسن طالبیان معاون میراث فرهنگی کشور تصویب صورت جلسه کمیته، گزارش ناظران، ارایه سوابق و مصوبات کمیته یازدهم و فعالیت دبیرخانه در این مدت را از فعالیت های روز نخست اجلاس بعد از افتتاحیه.عنوان کرد. 

به گفته او این کمیته دارای 24 عضو از کشورهای  افغانستان، الجزایر، ارمنستان، اتریش، بلغارستان، کلمبیا، کنگو، ساحل عاج، کوبا، قبرس، اتیوبی، گواتمالا، مجارستان، هند، لبنان، موریتانی، مغولستان، فلسطین، فیلیپین، جمهوری کره، سن لوییس، سنگال، ترکیه و زامبیا است.

طالبیان کمک های داوطلبانه به صندوق یونسکو،  گزارش کشورهای عضو در مورد استفاده از کمک بین المللی صندوق میراث فرهنگی ناملموس یونسکو،  چگونگی اجرای کنوانسیون 2003 ، بررسی گزارش کشورهای عضو در مورد وضعیت عناصر ثبت شده در فهرست در خطر و معرف شامل 11 گزارش ادواری و 12 گزارش عناصر نیازمند پاسداری، نتایج کلی در مورد چارچوب کنوانسیون 2003 ، پیش نویس اصلاحات دستورالعمل اجرایی در مورد گزارش های ادواری و همچنین گزارش فعالیت های هیات نظارت در سال 2017 از جمله موضوعات مورد بحث و بررسی روز دوم نشست عنوان کرد.

روز سوم یا 15 آذر بعد از ادامه و اتمام بحث فعالیت های هیئت نظارت، ابتدا پرونده های نامزدی ثبت برای عناصر میراث ناملموس نیازمند پاسداری فوری مطرح شد. در این لیست 6 پرونده کشوربتساوانا، موسیقی فولکلور دی کوپلو در منطقه باکگاتلا، پرونده مشترک کلمبیا و ونزویلا، آوازهای کار لانو، مغولستان، اقدامات سنتی مغولی برای پرستش محوطه های مقدس، مراکش، رقص رزمی اطلس اولیای غربی با نام تاسکی وینه، ترکیه، زبان سوتی، امارات متحده عربی، العزی، هنر اجرایی دعایی، غرور و شعر غرورآفرین  به ثبت رسید. 

رئیس هیئت اعزامی به کره جنوبی پرونده های نامزدی ثبت در فهرست معرف را از برنامه های روز سوم نشست اعلام کرد. به گفته او  پرونده های ایران در این بخش چهاردهمین و پانزدهیمن پرونده ای بود که مطرح شد. دیگر پرونده ها شامل پرونده های  تزیینات داخلی سنتی زنانه در خانه های منطقه الاسیر عربستان سعودی، رقص کوچاری ارمنستان، سنت پخت و توزیع دلمه به عنوان عاملی برای هویت بخشی در آذربایجان، هنر سنتی بافت شیتال پاتی از منطقه سیل هت (حصیر بافی رنگی) بنگلادش، سفرهای آیینی در لاپاز در هنگام ایام آلاسیتا بولیوی، حکاکی چوب کنجیک بوسنی هرزگوین، بلغارستان، جمهوری مقدونیه( یوگسلاوی سابق) و رومانی، اقدامات فرهنگی در ارتباط با روز اول مارس، رقص و موسیقی مردمی جوامع گورو، ساحل عاج، زائولی و پرونده پونتو در کوبا بود. 

بازی های سنتی آسیک قزاقستان، مهارت ساخت مجسمه های رسی پرتغال، گل استروموز،  مهارت ساخت و نواخت ارگ آلمان، ربتیکو یونان، کومب ملا هند، پینیسی اندونزی –هنر ساخت قایق در سولاوسی جنوبی،  چوگان ایران، هنر ساخت و نواختن کمانچه، سازی زهی-آرشه ای جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان، لوله کشی یولین ایرلند، هنر پیزااولو ایتالیا، کک برو، بازی سنتی با اسب قرقیزستان، موسیقی خین مردم لائو در جمهوری دموکراتیک لائو، نسیما، سنت آشپزی مالاوی، از دیگر پرونده هایی بود که صبح امروز مورد بررسی قرار گرفت. 

طالبیان تنبور سه گاه جزیره رودریگز موریتانی هنر و مهارت آسیاب بادی و آبی هلند، فرآیندهای روستایی و فنون استفاده از فیبر های گیاهی برای بافت کلاه پینتائو پاناما، نظام سنتی آبیاری کرونگو پرو، کلو، رقص فولکوریک سنتی صربستان، خوانندگی چند بخشی خوررونی اسلواکیا، آیین همسایگی کرنتی اسلوانی، کارنوال بازل سویس، فلک تاجیکستان، جمهوری مقدونیه(یوگسلاوی سابق)-ترکیه، رقص بهار هیدرلز، آیین رقص و آواز کشتدپدی ترکمنستان و هنر بای چویی در ویتنام از دیگر پرونده هایی برشمرد که بعد از ظهر امروز 5 شنبه به وقت کره  مورد بررسی قرار گرفت. کشور کره در حدود 6 ساعت از ایران جلوتر است. 

حفاظت و نگهداری از میراث‌فرهنگی اولویت ستاد اجرایی فرمان امام است

 

به گزارش میراث آریا به نقل از خبرگزاری مهر ، با توجه به بروز برخی حواشی در شبکه های اجتماعی مبنی بر تفکیک زمین و دیوار کشی در محوطه هتل و کافه نادری، مرکز اطلاع رسانی ستاد اجرایی فرمان امام طی بیانیه ای اعلام کرد: «موضوع تفکیک زمین، دیوارکشی و حتی جابجایی یک آجر در محوطه مجاور کافه نادری با پلاک ثبتی (۲۰۳/۲۴) از اساس خبرسازی و کذب است و به هیچ وجه چنین تصمیمی اتخاذ نشده است.»

در این بیانیه آمده است: «ستاد اجرایی مالک ملک مجاور کافه نادری است و با توجه به اعلام شفاهی وکیل بهره برداران این ملک مبنی بر آمادگی برای خرید این ملک، به منظور حل مشکل کافه نادری این ملک در لیست مزایده قرار داده شده است. شایان ذکر است علیرغم اینکه مالکیت این ملک بیش از دو سال است که در اختیار ستاد اجرایی قرار دارد ولی با این وجود تاکنون و پیش از اعلام آمادگی از سوی وکیل بهره برداران در هیچ کدام از مزایده های ستاد این ملک در لیست مزایده قرار نگرفته است.»

در این بیانیه تأکید شده است: «حسب دستور رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام تا تعیین تکلیف موضوعات اختلافی در این رابطه، این ملک از روز گذشته از لیست مزایده های ستاد خارج گردیده است و حتی در صورت چاپ این آگهی در روزنامه های روز شنبه ( که پیش از این ارسال و چاپ شده اند) پیشنهادهای ارسالی برای این مزایده بررسی نخواهد شد.»

در بیانیه مرکز اطلاع رسانی ستاد اجرایی فرمان امام آمده است: «تاسف برانگیز است که با وجود اینکه تا کنون هیچ منبع رسمی خبر تفکیک زمین و دیوارکشی در محوطه کافه نادری را اعلام نکرده و مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است برخی مسئولان و منابع خبری به نقل از شنیده ها این خبر را اعلام کرده اند.»

در پایان این بیانیه خاطر نشان شده است: «ضرورت حفاظت و نگهداری از میراث فرهنگی کشور همیشه از اولویت های ستاد اجرایی فرمان حضرت امام بوده و این ستاد قبل از هر سازمان یا نهاد دیگر خود را متعهد به حفظ میراث فرهنگی کشور می داند.»